نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 344
و قيافهاش
شناخته مىشود، اهل سعادت چهرههايى نورانى و درخشنده دارند، كه فرح و سرور و
انتظار آيندهاى خوش از آن چهرهها هويداست، پس معناى مستبشره همين
است كه از ديدن منزلگاه خود كه به زودى بدانجا منتقل مىشوند خوشحالند.
(وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ) كلمه
غبرة به معناى غبار و كدورت است، كه منظور از آن سيما و نشانههاى غم و
اندوه است.
(تَرْهَقُها قَتَرَةٌ) يعنى سياهى و تاريكى بر آن چهرهها
نشسته. در اين چهار آيه حال دو طايفه را، با بيان حال چهرههايشان بيان كرده، چون
چهره و قيافه آينه دل است، هم مسرت درونى در آن جلوه مىكند و هم اندوه و گرفتارى.
(أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ) يعنى اين
طايفه جامع بين دو صفت كفر و فجورند، كفر كه كار قلب، و فجور كه كار بدنى و به
معناى گناهان شنيع است، و ممكن هم هست منظور از كفر، كفران نعمتها، و منظور از
فجور همان گناهان باشد، و اين جمله تعريف طايفه دوم است، كه اهل شقاوتند، چيزى كه
هست در اين آيات طايفه اول يعنى اهل سعادت را به مثل چنين تعريفى توصيف نكرده، و
اين بدان جهت بوده كه سياق كلام و غرض اصلى، بيان حال طايفه دوم بوده، و مىخواسته
آن طايفه را انذار و از سرانجام وخيمى كه در پيش دارند بيم دهد.
بحث
روايتى [ (رواياتى در باره:(قُتِلَ الْإِنْسانُ ما
أَكْفَرَهُ)، جهل ابو بكر، و عمر به معناى ابا ، شدت روز قيامت و
...)]
در
الدر المنثور است كه ابن منذر از عكرمه روايت كرده كه در تفسير آيه(قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ) گفته: اين آيه در شان عتبة
بن ابى لهب نازل شده، كه وقتى آيه(وَ النَّجْمِ إِذا
هَوى) را شنيد، گفت: من كفر مىورزم به پروردگار نجم وقتى كه فرو مىريزد،
ناگزير رسول خدا 6 او را نفرين كرد، و در سفرى كه به شام مىرفت شير او را پاره
كرد[1].
و
در احتجاج از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه در حديثى طولانى در