نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 301
قلوبشان
اضطراب و ديدگانشان خشوع دارد، همانهايند كه در دنيا بعث را منكر بودند، و تا در
دنيا بودند چنين و چنان مىگفتند.
و
كلمه حافره - بطورى كه گفتهاند[1]-:
به معناى اول و ابتداى هر چيز است، و استفهام در آيه انكارى است، و منشا آن
استبعاد است و معنايش اين است كه اين طايفه مىگويند: آيا ما راستى راستى بعد از
مرگ به حالت اولمان كه همان حالت زندگى است بر مىگرديم؟ و بعضى[2]
گفتهاند: حافره به معناى محفوره است، و محفوره زمين قبر است، و معناى جمله اين
است كه: آيا ما بعد از مردن از قبورمان بر مىگرديم و زنده مىشويم؟![3].
بعضى[4]
هم گفتهاند: اين آيه از اعتراف كفار به مساله مبعوث شدن در قيامت خبر مىدهد، و
كلام كلام كفار بعد از زنده شدن است، و استفهامشان از روى تعجب است، گويا وقتى
زنده مىشوند و مىبينند آنچه را كه مىبينند، تعجب نموده صحنه را عجيب و غريب
دانسته، مىپرسند راستى اين مائيم كه بعد از مردن زنده شدهايم، و اين معناى خوبى
است اگر با ظاهر سياق مخالف نباشد.
(أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً) اين جمله تكرار همان استفهام
و تاكيد آن است، وقتى زنده شدن بعد از مرگ عجيب باشد، با پوسيده شدن استخوانها و
تفرق اجزاء عجيبتر است، و كلمه نخر - به دو فتحه- به معناى پوسيده شدن
و متلاشى گشتن است، گفته مىشود: نحر العظم- ينخر- نخرا و اسم فاعل
آن، هم ناخر مىآيد و هم نخر.
(قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ) كلمه
تلك اشاره است به معناى رجعتى كه از جمله(لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ) استفاده مىشود، و كلمه
كرة هم به معناى رجعت و برگشتن است، و اگر برگشتن را خاسرة خوانده، يا از
باب مجازگويى است و خاسر حقيقى صاحب كره و برگشت است، و يا اينكه كلمه
خاسرة به معناى صاحب خسران است، و به هر حال معناى عبارت، اين است كه گفتند:
اين رجعت- يعنى برگشتن بعد از مرگ بسوى زندگى- رجعتى است كه براى صاحبش خسرانآور
است.