نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 277
40 بعضى از
ايشان را روح و كلمه خود خوانده، و در سوره انعام آيه 73 كلام خود را حق خوانده و
در سوره نور آيه 25 خود را حق مبين دانسته، و حق، هيچ گاه معارض و مناقض حق واقع
نمىشود.
پس
معلوم مىشود مراد از خطابى كه فرموده مالك آن نيستند اعتراض به حكم و رفتار او
نيست، بلكه تنها همان مساله شفاعت و ساير وسائل تخلص از شر است، نظير عدل، بيع،
دوستى، دعاء و درخواست، كه در جاى ديگر هم فرموده:(مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا
شَفاعَةٌ)[1] و
نيز فرموده:(وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها
شَفاعَةٌ)[2]، و
نيز فرموده:(يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا
بِإِذْنِهِ)[3].
و
كوتاه سخن اينكه: ضمير فاعل در يملكون به تمامى حاضران در يوم الفصل
بر مىگردد، چه ملائكه، چه روح، چه انس و چه جن، چون سياق آيه سياق حكايت از عظمت
و كبريايى خداى تعالى است، و در چنين سياقى همه مشمولند نه خصوص ملائكه و روح، و
نه خصوص طاغيان. علاوه بر اين ملائكه و روح قبلا نامشان به ميان نيامده بود تا
ضمير به آنان برگردد، و طاغيان هم هر چند نامشان برده شده، ولى فاصله طولانى اجازه
نمىدهد ضمير به آنان برگردد، پس ضمير به همه بر مىگردد، و به دليلى كه گفته شد
منظور از خطاب، شفاعت و يا شبيه به آن است.
و
كلمه يوم ظرف است براى جمله لا يملكون .
بعضى[4]
گفتهاند: ظرف است براى جمله لا يتكلمون ولى با اينكه لا
يملكون جلوتر از يوم واقع شده، بعيد است كه يوم ظرف
باشد براى يتكلمون كه بعد از ظرف قرار گرفته.
[مراد
از روح در:(يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ
الْمَلائِكَةُ ...)]
و
مراد از روح مخلوقى امرى است كه آيه(قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي)[5] به
آن اشاره دارد.
و
بعضى[6] گفتهاند:
مراد از روح اشراف از فرشتگان است. بعضى[7]
ديگر
[1] قبل از آنكه روزى فرا رسد كه نه بيع در آن هست نه دوستى، و
نه شفاعت. سوره بقره، آيه 254.
[2] روزى كه از كسى نه عوض بپذيرند و نه شفاعتى سودى به حالشان
دارد. سوره بقره، آيه 123.
[3] روزى كه هيچ نفسى سخن نمىگويد، مگر به اذن او. سوره هود،
آيه 105.