نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 274
(فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً) فاى تفريع كه در آغاز اين آيه آمده، آن را نتيجه
مطلب قبل كرده، كه عذاب كفار را تفصيل مىداد، و مىخواهد ايشان را از اين اميد
مايوس كند كه روزى از شقاوت نجات يافته به راحتى برسند، و التفاتى كه از
غيبت انهم به خطاب نزيدكم بكار رفته اين نكته را مىرساند
كه خداى تعالى ايشان را حاضر فرض كرد تا توبيخ و سركوبيشان بدون واسطه انجام شود.
و
مراد از جمله(فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً)،
اين است كه آنچه مىچشيد عذابى است بعد از عذابى كه قبلا چشيده بوديد، پس آن عذاب،
عذابى است بعد از عذاب، و عذابى است روى عذاب، و هم چنان عذابها دو چندان مىشود،
و عذابى به عذابتان افزوده مىگردد، پس از اينكه به آرزوى خود برسيد مايوس باشيد،
و اين آيه خالى از اين ظهور نيست كه مراد از جمله(لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً) خلود در آتش است، و اينكه عذاب از
شما قطع نخواهد شد.
[پاداش
نيك متقين: نعمتهاى بهشتى]
(
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً) ...(كِذَّاباً ) كلمه فوز - به طورى كه راغب[1]
گفته- به معناى ظفر يافتن به خير بدون صدمه و با حفظ سلامت است، پس در اين كلمه هم
معناى ظفر يافتن به خير هست و هم معناى نجات و خلاصى از شر، و كلمه
مفاز مصدر ميمى و يا اسم مكان از فوز است، و در آيه شريفه هر دو احتمال راه
دارد.
و
در جمله(حَدائِقَ وَ أَعْناباً) كلمه
حدائق جمع حديقه است، و حديقه به معناى بوستان داراى ديوار است، و
كلمه أعناب جمع عنب است، كه نام ميوه درخت مو است، و چه بسا به خود
درخت هم عنب گفته مىشود.
و
كلمه كواعب جمع كاعب است كه به معناى دختر نورسى است كه پستانهايش رو
به رشد نهاده، و دائرهاى تشكيل داده، و كمى از اطرافش بلندتر شده. و
اتراب جمع ترب است، كه به معناى مثل است، و كواعب اتراب به
معناى دخترانى هم سن و سال و شبيه به هم هستند.
(وَ كَأْساً دِهاقاً)- يعنى و قدحهايى پر از شراب، پس
كلمه دهاق مصدرى است كه معناى اسم فاعل را مىدهد.
(لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً)- يعنى در
بهشت سخن لغو نمىشنوند، سخنى كه