نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 272
و از ظاهر
آيه بر مىآيد كه مراد از طاغيان، معاندين از كفار هستند، مؤيد اين ظهور ذيل سوره
است كه مىفرمايد:(إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً) و مفسرين كلمه احقاب در آيه را به
حقب بعد از حقب تفسير كردهاند، كه در نتيجه آيه را چنين معنا كردهاند: جهنم
برگشتگاه طاغيان است، در حالى كه در جهنم حقبى بعد از حقب ديگر مىمانند، بدون
اينكه اين حقبها آخرى داشته باشد. پس آيه شريفه با آيات ديگر قرآن كه تصريح دارد
بر خلود كفار در جهنم منافات ندارد.
بعضى[1]
گفتهاند: آيه(لا يَذُوقُونَ فِيها ...) صفت احقاب
است، و معناى آيه اين است كه طاغيان در دوزخ احقابى ميمانند كه صفتش اين است كه در
آن اثرى از خنكى و نوشيدنى نيست، مگر حميم و غساق، و آن گاه بعد از اين احقاب وضعى
غير آن وضع را خواهند داشت، و جاودانه به وضعى كه معلوم نيست چگونه است در دوزخ
خواهند بود. و اين معنا در صورتى كه سياق آيه با آن مساعدت كند معناى خوبى است.
(لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً) در اين آيه
بين برد و شراب مقابله افتاده، و ظاهر اين مقابله آن است
كه مراد از برد مطلق هر چيز غير نوشيدنى باشد، كه آدمى با آن خنك شود، نظير
سايهاى كه بتوانند در آن استراحت كنند، پس مراد از چشيدن خنكى مطلق دسترسى و تماس
با خنكى است، نه خصوص چشيدنيهاى آن.
(إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً) كلمه حميم به معناى آب
بسيار داغ است، و كلمه غساق به معناى چرك و خون اهل دوزخ است.
(
جَزاءً وِفاقاً) ...(كِتاباً ) كلمه وفاقا مصدرى است
به معناى اسم فاعل. و معناى آيه اين است كه ايشان جزا داده مىشوند جزايى موافق با
اعمالى كه كردند. ممكن هم هست مضافى در تقدير گرفته بگوييم: تقدير آيه جزاء
ذا وفاق است، يعنى جزايى داراى وفاق. و يا بگوييم اطلاق وفاق بر جزا از باب
مبالغه است، مثل اينكه وقتى مىخواهيم در عدالت زيد مبالغه كنيم مىگوييم زيد عدل
است(إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا
بِآياتِنا كِذَّاباً)- كلمه كذابا مفعول مطلق
است، براى كذبوا ، در نتيجه معناى آيه و كذبوا بآياتنا تكذيبا
عجيبا مىشود، يعنى