نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 180
و اين طرز
فكر براى شما دوام ندارد، و به زودى مرگ بر شما نازل گشته، به سوى پروردگارتان
روانه مىشويد.
در
اين جمله فاعل فعل بلغت حذف شده، چون سياق بر آن دلالت مىكرده، هم
چنان كه در آيه(فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ)[1]
نيز فاعل حذف شده، و در هر دو جمله تقدير كلام بلغت النفس است، و
كلمه تراقى جمع ترقوه است كه به معناى استخوانهاى اطراف
گردن است، كه از طرف چپ و راست گردن را در ميان گرفتهاند. و معناى آيه روشن است.
(وَ قِيلَ مَنْ راقٍ) كلمه راق- راقى اسم
فاعل از مصدر رقى است، كه به معناى افسون كردن و شفا دادن است،
مىفرمايد: چه كسى از اهل و عيال و دوستانش در آنچه كه پيرامون اويند مىتواند او
را شفا دهد و دردش را دوا كند؟ و اين جمله را در هنگام نوميدى بكار مىبرند.
بعضى[2]
از مفسرين گفتهاند: معنايش اين است كه بعضى از ملائكه از بعضى ديگر كه روح او را
بالا مىبرند مىپرسند: شما ملائكه عذابيد يا ملائكه رحمت، (كيست بالا برنده)؟
[حكايت
حال احتضار طائفهاى ديگر كه در قيامت گرفته رويند، و مراد از جمله(وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ )]
(وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ) يعنى انسان محتضر وقتى اين احوال را
مشاهده مىكند، يقين مىكند كه ديگر بايد از زندگى عاجله دنيا كه علاقمند بدان
بود، و بر آخرت ترجيحش مىداد جدا شود.
(وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ) ظاهر اين عبارت اين است كه
مراد از آن پيچيدن ساقهاى پاى محتضر در يكديگر است، چون وقتى روح به گلوگاه مىرسد
حيات سارى در اطراف بدن باطل گشته، ديگر تعادلى بين اعضا نمىماند.
بعضى[3]
گفتهاند: مراد از اين جمله پيچيدن شدت امر آخرت به امر دنيا است.
بعضى[4]
ديگر گفتهاند: منظور درهم شدن حال جاندادن با حال زندگى است.
و
بعضى[5] گفتهاند:
پيچيدن ساق دنيا كه همان سختى جان دادن است، به ساق
[1] پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مىرسد( توانايى باز گرداندن
آن را نداريد)؟! سوره واقعه، آيه 83.