نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 18
[توضيح
راجع به صفت حرص و هلع و تقسيم آن به حرص خدادادى كه مفيد
و مطلوب است و حرص بشرى كه انحرافى و مذموم مىباشد]
(إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا
مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً) كلمه هلوع صفتى است كه
از مصدر هلع - به فتحه هاء و لام- كه به معناى شدت حرص است اشتقاق
يافته. و نيز گفتهاند كه اين كلمه را دو آيه بعد تفسير كرده، پس هلوع كسى است كه
هنگام برخورد با ناملايمات بسيار جزع مىكند، و چون به خيرى مىرسد از انفاق به
ديگران خوددارى مىكند. و به نظر ما اين وجه بسيار وجه خوبى است و سياق آيه هم با
آن مناسب است، چون از سياق دو جمله(إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ
جَزُوعاً) و(إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً)
پيداست كه مىخواهد هلوع را معنا كند.
از
نظر اعتبار عقلى هم هلوع چنين كسى است، چون آن حرصى كه جبلى انسان است حرص بر هر
چيزى نيست، كه چه خير باشد و چه شر، چه نافع باشد و چه ضار نسبت به آن حرص بورزد،
بلكه تنها حريص بر خير و نافع است، آن هم نه هر خير و نافعى، بلكه خير و نافعى كه
براى خودش و در رابطه با او خير باشد، و لازمه اين حرص اين است كه در هنگام برخورد
با شر مضطرب و متزلزل گردد، چون شر خلاف خير است، و اضطراب هم خلاف حرص. و نيز
لازمه اين حرص آن است كه وقتى به خيرى رسيد خود را بر ديگران مقدم داشته، از دادن
آن به ديگران امتناع بورزد، مگر در جايى كه اگر كاسهاى مىدهد قدح بگيرد، پس جزع
در هنگام برخورد با شر و منع از خير در هنگام رسيدن به آن از لوازم هلع و شدت حرص
است.
و
اين هلع كه انسان مجبول بر آن است- و خود از فروع حب ذات است- به خودى خود از
رذائل اخلاقى نيست، و چطور مىتواند صفت مذموم باشد با اينكه تنها وسيلهاى است كه
انسان را دعوت مىكند به اينكه خود را به سعادت و كمال وجودش برساند، پس حرص به
خودى خود بد نيست، وقتى بد مىشود كه انسان آن را بد كند و درست تدبير نكند، در هر
جا كه پيش آمد مصرف كند، چه سزاوار باشد و چه نباشد، چه حق باشد و چه غير حق، و
اين انحراف در ساير صفات انسانى نيز هست، هر صفت نفسانى اگر در حد اعتدال نگاه
داشته شود فضيلت است، و اگر به طرف افراط و يا تفريط منحرف گردد، رذيله و مذموم
مىشود.
پس
انسان در بدو پيدايشش در حالى كه طفل است هر آنچه كه برايش خير و يا شر است
مىبيند، و با آن غرائز عاطفى كه مجهز به آن شده خير و شر خود را تشخيص مىدهد، و
مىفهمد كه چه چيزى را دوست مىدارد و قواى درونيش اشتهاى آن را دارد، اما بدون
اينكه براى آن چيز حد و اندازهاى قائل باشد. و وقتى به درد و يا مكروهى بر
مىخورد دچار جزع مىشود، و چون كسى مىخواهد مزاحمش شود، به هر طريقى كه بتواند و
لو به گريه و فرياد از
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 18