نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 178
ديگر در
باره اين وجوه فرموده:(
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ)(النَّعِيمِ )[1] و نيز فرموده:(وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ
سُرُوراً)[2]
[وصف
حال طائفهاى كه در قيامت گشاده رويند و توصيفى در مورد انحصار مستفاد از آيه:(إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ)]
و
جمله(إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ) خبرى است
بعد از خبر براى مبتدا (وجوه)، و الى ربها متعلق است به كلمه
ناظرة ، كه به خاطر افاده حصر، و يا رساندن اهميت مطلب از خود آن جلوتر آمده،
و گر نه مىفرمود: ناظرة الى ربها .
و
مراد از نظر كردن به خداى تعالى نظر كردن حسى كه با چشم سرانجام
مىشود نيست، چون برهان قاطع قائم است بر محال بودن ديده شدن خداى تعالى، بلكه
مراد نظر قلبى و ديدن قلب به وسيله حقيقت ايمان است، همانطور كه براهين عقلى هم
همين را مىگويد، و اخبار رسيده از اهل بيت عصمت (ع) هم بر همين دلالت دارد، و ما
پارهاى از آن اخبار را در ذيل تفسير آيه شريفه(قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ)[3] و
آيه(ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى)[4]
ايراد كرديم.
پس
اين طايفه دلهايشان متوجه پروردگارشان است، و هيچ سببى از اسباب دلهايشان را از
ياد خدا به خود مشغول نمىكند، چون آن روز همه سببها از سببيت ساقطند، و در هيچ
موقفى از مواقف آن روز نمىايستند، و هيچ مرحلهاى از مراحل آنجا را طى نمىكنند،
مگر آنكه رحمت الهى شامل حالشان است، و از فزع آن روز ايمنند (وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ)[5]،
و هيچ مشهدى از مشاهد جنت را شهود نمىكنند، و به هيچ نعمتى از نعمتهايش متنعم
نمىشوند، مگر آنكه در همان حال پروردگار خود را مشاهده مىكنند، چون نظر به هيچ
چيز نمىكنند، و هيچ چيزى را نمىبينند، مگر از اين دريچه كه آيت خداى سبحان است،
و معلوم است كه نظر كردن به آيت از آن جهت كه آيت است عينا نظر كردن به صاحب آيت
يعنى خداى سبحان است.
با
اين بيان جواب از ايرادى كه به انحصار مستفاد از تقدم الى ربها
بر كلمه ناظرة شده، روشن مىشود، و آن اشكال اين است كه از اين تقدم
استفاده مىشود كه اين طايفه غير از پروردگار خود چيزى را نمىبينند، با اينكه
مسلما نعمتهاى بهشتى را مىبينند،
[1] در چهرههايشان خرمى نعمت را مىبينى. سوره مطففين، آيه 24.
[2] و خداوند از آنها استقبال مىكند در حالى كه شادمان و
مسرورند. سوره دهر، آيه 11.