نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 175
نيست، بلكه
مانند فرقان و رجحان مصدر و به معناى خواندن است، و ضمير در آن به وحى بر مىگردد،
و معناى جمله اين است كه به قرآن عجله مكن، چون جمع كردن آنچه به تو وحى مىشود و
پيوسته كردن اجزاى آن به يكديگر، و قرائت آن بر تو به عهده ماست، و هيچ يك از اينها
از ما فوت نمىشود تا تو عجله كنى و قبل از خواندن ما آن را بخوانى.
بعضى[1]
گفتهاند: معنايش اين است كه بر ماست كه قرآن را در سينه تو جمع كنيم، به طورى كه
چيزى از معانى آن از دلت محو نشود، و نيز بر ماست كه قرائت آن را هم بر زبانت جارى
سازيم، به طورى كه هر وقت خواستى بخوانى به زبانت جارى گردد. ليكن اين معنايى دور
از فهم است.
[وجوهى
در معناى آيه:(فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ)
و آيه:(ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ)]
(فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ)- يعنى وقتى
قرائت وحى آن را تمام كرديم، و خلاصه وحى ما تمام شد، آن وقت خواندن ما را پيروى
كن، و بعد از تمام شدن كار ما تو شروع به خواندن كن.
بعضى[2]
گفتهاند: منظور از پيروى قرآن وحى، پيروى ذهنى آن است، به اينكه اولا سكوت كند، و
ثانيا به طور كامل توجه نمايد. اين معناى بدى نيست.
بعضى[3]
ديگر گفتهاند: مراد اين است كه پيروى كن اوامر و نواهى قرآن وحى را.
بعضى[4]
ديگر گفتهاند: منظور از اتباع تكرار قرائت قرآن است، تا آنجا كه در ذهن رسوخ كند.
ولى اين دو معنا از ظاهر آيه بعيد است.
(ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ)- يعنى ايضاح آن براى تو به عهده ماست،
ما همانطور كه جمع و قرآن وحى را به عهده گرفتهايم، بعد از جمع و قرائتش براى تو
بيان هم مىكنيم، و بنا بر اين، كلمه ثم براى افاده تاخير است، البته
نه تاخير زمانى، بلكه تاخير رتبى، چون معلوم است كه رتبه بيان وحى بعد از جمع و
قرائت قرار دارد.
بعضى[5]
گفتهاند: معنايش اين است كه بيان قرآن براى مردم به عهده ما است، ما آن را با
زبان تو برايشان بيان مىكنيم، نخست آن را در ذهن تو از فراموشى و دگرگون شدن حفظ
نموده، و سپس با زبانت براى مردم مىخوانيم و بيان مىكنيم.
بعضى[6]
از مفسرين در معناى اين آيات گفتهاند: رسول خدا 6 هنگامى كه آياتى از قرآن به
او وحى مىشد، زبان خود را به خواندن آنچه شنيده بود