نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 169
و بعضى[1]
ما قدم را عبارت از طاعت خدا، و ما أخر را عبارت از حقوق ضايع
شده خدا دانستهاند.
بعضى[2]
ديگر ما قدم را اموالى دانستهاند كه صاحبش در راه خدا انفاق كرده،
و ما أخر را عبارت از اموالى دانستهاند كه براى ورثه گذاشته. و همه
اين وجوه از فهم بدور است.
[مراد
از اينكه انسان بر نفس خود بصيرة است]
(بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَهُ)
كلمه بل كه در مقام اعراض استعمال مىشود، در اين آيه از مطلب قبل
اعراض كرده كه مىفرمود(يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ ...) و
كلمه بصيرت به معناى رؤيت قلبى و ادراك باطنى است، و اطلاق اين بصيرت
بر خود انسان يا از باب زيد عدل است مىباشد، و يا تقدير آن
الانسان على نفسه ذو بصيرة است.
بعضى[3]
از مفسرين گفتهاند: مراد از بصيرت حجت است، هم چنان كه در آيه(ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ)[4] به
اين معنا آمده، و انسان هم خودش حجتى است عليه خودش، در آن روز وقتى بازجويى
مىشود، و از چشم و گوش و دلش سؤال مىشود، همان چشم و گوش و حتى پوست بدنش و دو
دست و دو پايش به سخن آمده، عليه او شهادت مىدهند، هم چنان كه درباره مورد سؤال
قرار گرفتن گوش و چشم و دل فرموده:(إِنَّ السَّمْعَ وَ
الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا)[5] و
در مورد شهادت دادن گوش و چشم و پوست فرموده:(شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ)[6]، و
در باره سخن گفتن دستها و شهادت دادن پاها فرموده:(وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ)[7](وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَهُ)- كلمه معاذير جمع معذرت
است، و معذرت آن است كه موانعى را كه نگذاشته كارى را انجام دهى ذكر كنى.
و
معناى آيه اين است كه انسان صاحب بصيرت بر نفس خويش است، و خود را بهتر از هر كس
مىشناسد، و اگر با ذكر عذرها از خود دفاع مىكند، صرفا براى اين است كه