نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 153
(قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ) ضمير جمع در قالوا به مجرمين بر مىگردد، و مراد از
صلاة نماز معمولى نيست، بلكه منظور توجه عبادتى خاص است به درگاه خداى
تعالى، كه با همه انحاى عبادتها يعنى عبادت در شرايع معتبر آسمانى كه از حيث كم و
كيف با هم مختلفند مىسازد.
(وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ) مراد از اطعام
مسكين انفاق بر تهى دستان جامعه است، به مقدارى كه بتوانند كمر راست كنند و
حوائجشان برطرف شود. و اطعام مسكين اشاره است به حق الناس، و صلات اشاره است به حق
اللَّه، و اينكه اين دو قسم حق را عملا بايد پرداخت.
(وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ) منظور از خوض
سرگرمى عملى و زبانى در باطل، و فرو رفتن در آن است، به طورى كه به كلى از توجه به
غير باطل غفلت شود.
(وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ) منظور
از يوم الدين روز جزا است، در نتيجه چهار خصلتى كه در اين آيات بر شمرد
از خصائص مجرمين است، كه مجرم يا هر چهار خصلت را دارد، و يا بعضى از آنها را، و
چون پاسخگوى از اين سؤالها مجموع مجرمينند صحيح است كه نسبت هر چهار را به همه
مجرمين داده، از قول ايشان بفرمايد: ما از نمازگزاران نبوديم، و ما اطعام مسكين
نمىكرديم، و ما خائض بوديم، و ما روز جزا را تكذيب مىكرديم. هر چند كه بعضى از
فرد فرد آنان مبتلا به همه اين اوصاف نبوده، بلكه مبتلا به بعضى از آنها باشد.
(حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ) اين جمله قيد تكذيب است، مجرمين
مىگويند: ما هم چنان تكذيب كرديم تا آنكه يقين نزد ما آمد. و در باره يقين
گفتهاند[1]: منظور از
آن در اينجا مرگ است، و از اين جهت يقين بر مرگ اطلاق شده كه شكى در آمدنش نيست،
در نتيجه معناى آيه اين است كه: ما در دنيا روز جزا را هم چنان تكذيب كرديم تا مرگ
فرا رسيد، و با آمدنش زندگى دنيايى ما تمام شد. و خلاصه ما در تمام دوران زندگى
دنيا روز جزا را تكذيب مىكرديم.
بعضى[2]
از مفسرين گفتهاند: مراد از يقين آن يقينى است كه به دنبال مشاهده نشانههاى
آخرت، و نزديك شدن به حيات برزخى براى آدمى حاصل مىشود، آرى