نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 138
بعضى[1]
هم گفتهاند: معناى جمله لا تبقى اين است كه سقر چيزى را كه در آن
بيفتد باقى نمىگذارد، مگر آنكه هلاكش مىكند وقتى هلاك شد به حالت هلاكت هم رهايش
نمىكند، بلكه دوباره زندهاش مىكند تا باز شكنجه شود.
بعضى[2]
ديگر گفتهاند: معناى لا تبقى اين است كه براى آنان گوشتى باقى
نمىگذارد و(وَ لا تَذَرُ) يعنى و استخوانى باقى
نمىگذارد. و بعضى ديگر معانى ديگرى ذكر كردهاند.
(لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ) كلمه لواحة از مصدر
تلويح است كه به معناى دگرگون كردن رنگ چيزى به سياهى است. و بعضى گفتهاند به
سرخى. و كلمه بشر جمع بشره است، كه به معناى ظاهر پوست بدن است.
مىفرمايد: يكى ديگر از خصوصيات سقر اين است كه رنگ بشره بدنها را دگرگون مىسازد.
[مراد
از نوزده نفر موكلان بر جهنم و اينكه فرمود:(وَ
ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً ...)]
(عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ) يعنى بر آن- سقر- نوزده نفر موكلند،
كه عهدهدار عذاب دادن به مجرمينند. و هر چند مطلب را مبهم گذاشته و نفرموده كه از
فرشتگانند و يا غير فرشتهاند، ليكن از آيات قيامت و مخصوصا تصريح آيات بعدى
استفاده مىشود كه از ملائكهاند.
بعضى[3]
از مفسرين گفتهاند: ظاهر اين عبارت آن است كه مميز (در اصطلاح نحو معدود هر عددى
را مميز مىنامند) عدد تسعة عشر كلمه ملكا باشد، آن گاه
گفته: دليل اين معنا همين است كه عربهاى فصيح از اين عبارت چنين فهميدهاند، چون
از ابن عباس روايت شده كه گفت: وقتى جمله(عَلَيْها تِسْعَةَ
عَشَرَ) نازل شد ابو جهل به قريش گفت مادرانتان به عزايتان بنشينند، مىشنوم
پسر ابى كبشه (رسول اللَّه ص) به شما خبر داده كه خازنان آتش نوزده نفرند و شما كه
جمعيت انبوهى هستيد آيا عاجزيد از اينكه هر ده نفرتان بر سر يكى از آن مردان موكل
بر آتش بتازيد، در آن جمع، ابو اسد بن اسيد بن كلده جمحى كه مردى سخت دلاور بود
گفت: من يك تنه حريف هفده نفر آنان هستم، شما همگى كار دو نفر ديگر را بسازيد.