نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 105
زنجيرها
است. راغب مىگويد: وقتى گفته مىشود: فلان نكل عن الشيء معنايش اين
است كه فلانى از فلان كار عاجز شد، و وقتى گفته مىشود: نكلته معنايش
اين است كه من فلانى را مقيد كردم، و كلمه نكل - به كسره نون، و سكون
كاف- به معناى طناب پابند حيوان و آهن لجام آن است، چون هر دو مانع آزادى حيوان
است، و جمع آن أنكال است[1]. و در
معناى كلمه جحيم گفته: كلمه جحمة به معناى شدت زبانهكشى آتش است، و
جحيم هم به اين مناسبت اطلاق شده است[2].
(وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً) در مجمع
البيان مىگويد: كلمه غصه به معناى تردد لقمه در حلق است، به طورى كه
خورنده نتواند به راحتى آن را فرو ببرد، وقتى گفته مىشود غص بريقه، يغص،
غصصا معنايش اين است كه آب دهانش در گلويش گير كرد، و فى قلبه غصة من
كذا يعنى در دلش از فلان پيشامد اندوهى گره خورده، و خلاصه غصه هم نظير
سكسكه است، كه نمىگذارد طعام و شراب گوارا شود[3].
و
اين دو آيه عذابهاى آخرت را يادآورى مىكنند كه نعمتهاى دنيا به كيفر كفرانشان به
آن عذابها و نقمتها مبدل مىگردد.
(يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً
مَهِيلًا) كلمه يوم ظرف است براى عذابى كه در دو آيه سابق وعدهاش
داده شد. راغب مىگويد: رجف به معناى اضطراب شديد است و گفته مىشود:
رجفت الارض و البحر يعنى زمين زلزله كرد و دريا موج فرستاد[4].
و در مجمع البيان گفته: كثيب رمل به معناى تودهاى از شن است، و
كلمه مهيل از مصدر هيل است، و مهيل شدن كوهها به معناى
آن است كه وقتى ريشهاش تكان بخورد از بالا فرو بريزد[5].
و معناى آيه روشن است.
(إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى
فِرْعَوْنَ رَسُولًا) اين آيه مكذبين صاحب نعمت از قوم
رسول خدا 6 را تهديد مىكند، بعد از آنكه در آيات قبل مطلق مكذبين صاحب نعمت را
تهديد مىكرد به عذابى كه در روز قيامت برايشان تهيه ديده شده و سپس حال آنان را
با حال فرعون مقايسه كرد، كه بر