نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 104
آنان به حسن
خلق معامله نموده و به خيرخواهى به سوى حق دعوتشان كند، و گفتههاى آنان را با
گفتههايى كه مىتواند بگويد مقابله به مثل ننمايد، و اين آيه شريفه منافاتى با
آيه قتال ندارد، پس اينكه بعضى[1] گفتهاند:
اين آيه با آيه قتال نسخ شده، وجهى ندارد.
[تهديد
تكذيب كنندگان صاحب نعمت]
(وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا)
اين آيه تهديد كفار است، وقتى مىگوييم: دعنى و فلانا- و يا- ذرنى و
فلانا ، معنايش اين است كه بين من و او حائل مشو، و بگذار تا از او انتقام
بگيرم. و مراد از مكذبين صاحبان نعمت ، همان كفارى است كه در آيه قبلى
نامشان برده شد، و يا حد اقل رؤساى آنان است، و اگر در توصيف آنان بين صفت
مكذبين و صفت اولى النعمة جمع كرد براى اين بود كه اشاره كند به
علت آن تهديدى كه متوجه ايشان كرد، چون تكذيب دعوت الهى از ناحيه افراد متنعم،
كفران نعمت اوست، و جزاى كفرانگرى سلب نعمت و تبديل آن به نقمت است.
و
مراد از اينكه فرمود اندكى مهلتشان بده ، زمانى اندك است، يعنى همان
زمان اندكى كه در زمين زندگى مىكنند، و براى زمانى بىانتها به سوى پروردگارشان
بر مىگردند، و حساب و جزا مىبينند، هم چنان كه در جاى ديگر فرمود:(إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً)[2]، و
نيز فرموده:(مَتاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ
الْمِهادُ)[3].
اين
آيه به ظاهرش عام است، ولى بعضى[4] گفتهاند:
منظور تهديد ايشان به واقعه بدر است. ولى آيه هيچ ظهورى در آن ندارد. و در اين آيه
التفاتى از غيبت ربك به تكلم ذرنى بكار رفته، و شايد وجه
آن تشديد همان تهديد باشد، چون خداى سبحان با گفتن ذرنى تهديد را به
خودش نسبت مىدهد. و آن گاه التفاتى ديگر به كار مىبرد. و آن اين است كه سياق
متكلم وحده ذرنى را به سياق متكلم مع الغير ان لدينا بر
مىگرداند، تا عظمت خود را به رخ آنان بكشد.
(إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً) اين آيه،
جمله ذرنى ... را تعليل مىكند. و كلمه انكال به معناى
كنده و