responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 90

(وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ، حَتَّى يُقاتِلُوكُمْ فِيهِ‌) ... در اين جمله مسلمين را نهى مى‌كند از قتال در مسجد الحرام، براى اينكه حرمت مسجد الحرام را حفظ كرده باشند، و ضمير در (فيه) به مكان برمى‌گردد گو اينكه كلمه (مكان) قبلا به ميان نيامده بود، اما كلمه (مسجد الحرام) بر آن دلالت مى‌كند.

(فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) كلمه (انتهاء) به معناى امتناع و خوددارى از عملى است، و منظور در اينجا خوددارى از مطلق جنگ در كنار مسجد الحرام است، نه خوددارى از مطلق قتال بعد از مسلمان شدن دشمن و به اطاعت اسلام درآمدن، چون عهده‌دار اين معنا جمله: (فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ‌) ... است، و اما جمله (انتهوا) اول، قيدى است كه به نزديك‌ترين جمله‌ها برمى‌گردد، يعنى جمله‌(وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ)، و بنا بر اين هر يك از دو جمله يعنى جمله:(فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ) و جمله:(فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ)، قيد كلام متصل به خودش مى‌باشد، و ديگر تكرارى هم در كلام نشده.

و در جمله‌(فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) سبب در جاى مسبب به كار رفته تا علت حكم را بيان كند (چون جاى آن بود كه بفرمايد اگر دست برداشتند شما هم دست برداريد).

(وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ) اين آيه همانطور كه قبلا گفتيم مدت قتال را تحديد مى‌كند، و كلمه فتنه در لسان اين آيات به معناى شرك است، به اينكه بتى براى خود اتخاذ كنند، و آن را بپرستند، آن طور كه مشركين مكه مردم را وادار به آن مى‌كردند، دليل اينكه گفتيم فتنه به معناى شرك است جمله:(وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ) است، و آيه مورد بحث نظير آيه:( وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ)، ...(وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ )[1] است كه مى‌فرمايد با مشركين قتال كنيد تا زمانى كه ديگر شركى باقى نماند حال اگر پشت كردند بدانيد كه سرپرست شما تنها خداست، كه چه خوب سرپرست و چه خوب ياورى است.

[لزوم دعوت قبل از قتال‌]

و آيه نامبرده اين دلالت را دارد كه قبل از قتال بايد مردم را دعوت كرد، اگر دعوت را پذيرفتند كه قتالى نيست، و اگر دعوت را رد كردند آن وقت ديگر ولايتى ندارند، يعنى ديگر خدا كه نعم الولى و نعم النصير است ولى و سرپرست ايشان نيست و ديگر ياريشان نمى‌كند، چون خدا تنها بندگان مؤمن خود را يارى مى‌فرمايد.

و معلوم است كه منظور از قتال اين است كه دين براى خدا به تنهايى شود و قتالى كه‌


[1] سوره انفال آيه 40

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 90
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست