responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 80

هم اضافه كرده‌اند، بعضى ديگر گفته‌اند: قرص قمر را از اول ماه هلال مى‌گويند تا وقتى كه متحجر شود، يعنى به صورت دايره‌اى درآيد، كه يك طرفش همان هلال شبهاى قبل است، و بقيه‌اش را خطى نورانى تشكيل مى‌دهد، بعضى ديگر گفته‌اند: اين اطلاق هم چنان ادامه دارد تا زمانى كه نورش بر ظلمت شب غلبه كند، و اين در شب هفتم است، كه بعد از آن ديگر هلالش نمى‌گويند، بلكه قمرش مى‌خوانند، و در شب چهاردهم بدرش مى‌گويند، و اسم عموميش نزد عرب زبرقان است.

و كلمه (هلال) از استهلال گرفته شده، كه به معناى گريه و يا صداى طفل در حين ولادت است و اطرافيان زائو مى‌فهمند كه بچه بدنيا آمده، و نيز از اين گرفته شده كه در باره حاجيان وقتى كه صدا به گفتن لبيك بلند مى‌كنند مى‌گويند: (اهل القوم)، و اين بدان جهت است كه وقتى ماه ذى الحجه را مى‌بينند در باره آن گفتگو مى‌كنند، و كلمه (مواقيت) جمع (ميقات) است، كه از ماده وقت گرفته شده و به معناى وقت معين شده براى عمل است و اين كلمه بر مكان معين براى عمل نيز اطلاق مى‌شود، مى‌گويند فلان محل ميقات اهل شام، و آن ديگرى ميقات اهل يمن است، ولى در آيه مورد بحث معناى اول يعنى زمان معين منظور است.

در جمله:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ) شرح نداده كه سؤالى كه از رسول خدا ص كرده بودند چه بوده؟ آيا از حقيقت قمر بوده؟ يا هم چنان كه بعضى پنداشته‌اند از علت اينكه چرا به اشكال مختلف يعنى هلال و قمر و بدر در مى‌آيد، و يا تنها از علت هلال شدنش يعنى پيدا شدنش در افق بعد از ناپديد شدنش در شبهايى چند كه بعض ديگر پنداشته‌اند و يا از جهات ديگر بوده است.

ليكن از همين كه تعبير به اهله- يعنى جمع هلال- كرده و فرموده: از تو از اهله مى‌پرسند، فهميده مى‌شود سؤال از ماهيت و حقيقت قمر، و علت اشكال گوناگونش نبوده، زيرا اگر سؤال از اين بود مناسب‌تر آن بود كه گفته شود يسئلونك عن القمر و نيز اگر سؤال از حقيقت هلال و سبب تشكل خاص آن در اول ماه بود، مناسب‌تر آن بود كه بفرمايد: يسئلونك عن الهلال، چون ديگر جهتى نداشت كلمه هلال را به صيغه جمع بياورد، پس اينكه به صيغه جمع آورده، خود دليل بر اين است كه سؤال از سبب يا فايده‌اى بوده كه ممكن است در هلال شدن هر ماهه و ترسيم ماههاى قمرى بوده باشد، و اگر از اين فايده‌ها تعبير به اهله كرده بدين جهت بوده كه اگر واقعا فايده‌اى هست، ناشى و تحقق يافته از همين هلالها است، و لذا سائل از اهله پرسيده، و خداى تعالى از فايده آن پاسخ فرموده.

اين معنا از خصوص جواب استفاده مى‌شود كه فرمود: (هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِ‌) ... ، براى اينكه مواقيت گفتيم عبارت است از زمانهايى كه براى هر كارى معين مى‌شود، و

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 80
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست