نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 665
2- اينكه وى ساختن و مصرف كردن ظرفهاى طلايى و
نقرهاى را از اين جهت حرام دانست كه ظلم و كفر به نعمت خدا است، اگر علت حرمت
نامبرده اين باشد بايد گلوبند و دستبند طلايى و نقرهاى زنان نيز حرام باشد، چون
اين عمل هم طلا و نقره را مقصود بالذات مىكند، و نيز بايد خريد و فروش طلا و نقره
نيز حرام باشد، و حال آنكه در شرع اسلام اينگونه اعمال نه ظلم خوانده شده و نه
كفر، و نه معامله طلا به نقره و زيور كردن به آن دو حرام شده است، پس علت چيز
ديگرى است.
3- اينكه
مفسدهاى كه براى ربا ذكر كرد و حرمت ربا را به خاطر آن مفسده دانست در تمامى
معاملاتى كه روى نقدينهها انجام مىگيرد هست، هزار تومان پول مسى دادن و هزار و
صد تومان گرفتن همين مفسده را دارد، پس چرا غزالى مساله را منحصر در طلا و نقره
كرد، و نيز ده من گندم دادن و يازده من گندم گرفتن نيز حرام است، و انحصارى به طلا
و نقره ندارد، پس گفتار وى نه جامع است نه مانع، اما جامع نيست براى اينكه شامل
رباى در گندم و جو و ساير چيزهايى كه قابل وزن و پيمانه كردن هستند نمىشود، و اما
مانع نيست براى اينكه شامل استعمال گلوبند و ساير زيور آلات مىشود، و حال آنكه
نبايد بشود.
از همه اينها
گذشته، علت حرمت ربا در خود آيه شريفه آمده مىفرمايد:(وَ ما
آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ
اللَّهِ، وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ، فَأُولئِكَ هُمُ
الْمُضْعِفُونَ)[1] و ربا را
عبارت دانسته از زياد شدن اموال مردم، و ضميمه كردن اموال ديگران به مال افرادى
انگشت شمار و اين همان است كه ما در بيان خود آورديم، و گفتيم همانطور كه تخم گياه
موادى را از زمين بعنوان تغذيه مىگيرد، و ضميمه خود مىكند، و بزرگ مىشود،
همچنين رباخوار اموال مردم را ضميمه مال خود نموده، لذا از مال مردم كم و به مال
او افزوده مىشود تا جايى كه اكثريت مردم تهىدست، و رباخوار صاحب اموالى متراكم
گردد، و با اين بيان روشن مىشود كه مراد از جمله:
(وَ إِنْ
تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ، لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ) ...
اين است كه نه شما به مردم ظلم كنيد و نه از طرف مردم و يا از ناحيه خدا به شما
ظلم شود، پس ربا ظلم به مردم است.