نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 620
جرير، و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن حيان و
بيهقى (در كتاب شعب) از ابن مسعود روايت كردهاند كه رسول خدا ص فرمود: هم شيطان
با انسان سر و كار دارد، و هم فرشته، اما تماسى كه شيطان با آدمى دارد اين است كه
او را تهديد مىكند كه اگر فلان عمل زشت را انجام ندهى يا فلان حق را انكار ننمايى
چنين و چنان مىشوى، و ملائكه او را تهديد مىكنند كه اگر فلان عمل خير را به جا
نياورى، و حق را تصديق نكنى چنين و چنان مىشوى، پس اگر كارهاى نيك به قلب كسى،
الهام شد، بداند كه از خداست و شكر او را بجا آورد و هر كس اعمال زشت به ذهنش خطور
كرد بداند از شيطان است از شر او به خدا پناه ببرد آن گاه اين آيه را قرائت
كردند: (الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ
بِالْفَحْشاءِ) ... [1]
[معناى
حكمت و روايتى در بيان اهميت و منزلت عقل انسان]
و در تفسير
عياشى از ابى جعفر ع روايتى نقل كرده كه در ذيل جمله:(وَ مَنْ
يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً) فرمود: منظور
از حكمت معرفت است.[2] و در
همان كتاب از امام صادق ع روايت كرده كه فرمود: منظور از حكمت ، معرفت
و بصيرت و آگاهى در دين است.[3] و در
كتاب كافى از امام صادق ع روايت آورده كه در ذيل همين آيه فرمود:
حكمت اطاعت خدا و شناختن امام است.[4]
مؤلف: در اين معنا رواياتى ديگر نيز هست، ولى همه اينها از باب شمردن افراد يك
معناى جامع و كلى است، و مراد اين است كه: اطاعت خدا يكى از معانى حكمت است، و
شناخت امام هم معناى ديگرى از آن است، نه اينكه حكمت در آيه همين دو معنا باشد و
بس.
و در كافى از
عدهاى از اصحاب، يعنى از راويان شيعه، از احمد بن محمد بن خالد، از بعضى از اصحاب
ما، روايت آورده كه وى بدون ذكر بقيه سند، از رسول خدا ص روايت كرده كه فرمود:
خداى تعالى هيچ نعمتى را بين بندگانش تقسيم نكرده كه گرانمايهتر از عقل باشد،
بهمين جهت خواب عاقل از شبزندهدارى بى عقل، بهتر و خانه نشستن عاقل از به جنگ رفتن
جاهل بهتر است، و خداى تعالى هيچ پيامبرى را مبعوث نفرمود مگر بعد از آنكه عقل او
را به كمال رسانيد، و عقل هر پيامبرى بيشتر از عقل همه افراد امت او است، و آنچه
يك پيامبر از كمالات معنوى در خود دارد، گرانقدرتر از همه تلاشهايى است كه ساير
مردم در