نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 62
اعجاز گفتيم درست است كه ناموس عليت و معلوليت و
به عبارتى ديگر وساطت اسباب ميان خداى سبحان و ميان مسببات حق است، و گريزى از آن
نيست، و اما اين ناموس باعث نمىشود كه ما حدوث حوادث را منحصر در صورتى بدانيم كه
اسبابش مهيا باشد، بلكه بحث عقلى و نظرى و همچنين كتاب و سنت در عين اينكه اصل
واسطگى اسباب را اثبات مىكند، انحصار آنها را انكار مىنمايد، بلكه در اين بين،
امور محال كه عقل تحقق آنها را محال مىداند، از محل بحث ما خارجند (چون چيزى كه
ممكن الوجود نيست، بلكه ممتنع الوجود است، فرض تعلق گرفتن قدرت خدا به ايجاد آن،
فرض ممكن الوجود شدن آن است، و ممتنع الوجود ممكن الوجود نمىشود.
حال كه اين
معنا روشن گرديد، مىگوئيم: علم و ايمان به خدا ما را وادار مىكند تا معتقد شويم
به اينكه آنچه محال ذاتى نيست و عادت آن را محال نمىداند دعاى در مورد آن مستجاب
است، كه قسمت عمده از معجزات انبيا هم مربوط بهمين استجابت دعا است.
و در تفسير
عياشى از امام صادق ع روايت آورده كه در ذيل جمله:
(فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي) فرموده: يعنى ايمان
بياورند كه من قادر هستم آنچه مىخواهند به ايشان بدهم.[1]
و در مجمع البيان مىگويد: از امام صادق ع روايت شده كه فرمود: معناى(وَ لْيُؤْمِنُوا بِي) اين است كه اين معنا را محقق و ثابت كنند، كه
من مىتوانم خواسته آنان را بدهم و در معناى جمله:(لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ) فرموده: يعنى شايد به اعتقاد حق برسند، و به
سوى آن راه يابند.[2]