responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 442

شد كه دچار نفاق هستند، پس در حقيقت آنچه باقى ماند، اندكى از اندك بود، در عين حال پيروزى نصيب آن اندك شد، چون ايمان داشتند و در برابر لشكر بسيار انبوه جالوت صبر كردند.

كلمه ابتلاء كه اسم فاعل آن مبتلى از مشتقات آن است به معناى امتحان است، و كلمه نهر به معناى مجراى آب پر از آب است، و كلمه اغتراف و كلمه غرف به معناى آن است كه چيزى را بلند كنى و بگيرى، مثلا مى‌گويند: فلان غرف الماء و يا مى‌گويند: فلان اغترف الماء ، يعنى فلانى آب را بلند كرد تا بنوشد.

و اينكه اغتراف يك غرفه، يعنى گرفتن يك مشت آب را از مطلق نوشيدن استثنا كرده، دلالت مى‌كند بر اينكه پيامبر اسرائيلى آن مردم را از مطلق نوشيدن نهى نكرده بوده بلكه از نوشيدن در حالت خاصى نهى كرده بوده، (مثلا از اينكه لب آب دراز بكشند و با دهان بنوشند تا سيراب شوند).

مقتضاى ظاهر كلام اين بود كه بفرمايد: فمن شرب منه فليس منى، الا من اغترف غرفة بيده، و من لم يشرب فانه منى ، هر كس از اين نهر آب بنوشد از من نيست، مگر آنكه با دستش مشتى بردارد و بنوشد، و كسى كه ننوشد، او از من است، ليكن اينطور نفرمود، بلكه اولا جمله دوم را به جمله اول وصل كرد و ثانيا كلمه شرب را در جمله دوم مبدل به طعم كرد و بايد ديد چرا؟

علتش اين بود كه اگر اينطور فرموده بود مفاد كلام چنين مى‌شد، كه تمامى جنود طالوت از طالوت بودند، و تنها يك طائفه از او بيگانه و جدا شدند، و آنها كسانى بودند كه آب نوشيدند، و از اين عده جمعى كه سيراب نشدند و تنها مشتى آب برداشتند، از ايشان جدا شده و قهرا به طائفه اول ملحق شدند.

در نتيجه جنود طالوت دو طائفه مى‌شوند، يكى آنهايى كه از طالوت بودند، و دوم آنهايى كه از او بيگانه شدند، و حال آنكه مقصود آيه اين نبوده، بلكه خواسته است بفرمايد سه طائفه شدند، كه طائفه سوم، آنهايى بودند كه مشتى آب برداشتند، نه از طالوت بودند و نه بيگانه از او، بلكه با آزمايشى ديگر وضعشان روشن مى‌شود.

و به همين منظور جمله دوم يعنى جمله:(وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي)، را پهلوى جمله اول قرار داد، تا مفاد آيه چنين شود: كه لشكريان طالوت هر چند همه با طالوت و از او بودند، ليكن باطن آنها غير از ظاهرشان بود، و با يك آزمايش واقعيت‌ها روشن مى‌شد، و آن آزمايش نهرى بود كه در راه با آن برخوردند، و آن نهر مشخص كرد كه چه كسى از طالوت، و چه كسى بيگانه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 442
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست