responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 389

مؤلف: اين معنا از حضرت رضا و حضرت هادى ع نيز به طرقى ديگر نقل شده است.

و در تفسير عياشى از امام صادق ع روايت كرده كه در ذيل آيه (لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ) ... فرمود: هر گاه مرد قبل از وطى همسرش او را طلاق دهد نصف مهرش را بايد بدهد، و اگر همه را داده نصف آن را پس مى‌گيرد و اگر اصلا مهريه‌اى برايش معين نكرده به خوبى و خوشى و رعايت اينكه عمل پسنديده‌اى بايد انجام دهد چيزى به او بدهد، آنكه توانگر است به قدر توانش، و آنهم كه فقير است به قدر توانايى خود، و چنين مطلقه‌اى عده ندارد، مى‌تواند در همان ساعت شوهر كند.[1] و در كتاب كافى از امام صادق ع روايت كرده كه در باره مردى كه زنش را قبل از وطى طلاق داده فرموده است: بر عهده او است كه نصف مهرش را بدهد البته در صورتى كه مهرى برايش معين كرده باشد، و اگر معين نكرده، بايد نصف مهريه‌اى را كه معمولا براى چنان زنى معين مى‌كنند بدهد (مهر المثل).[2] مؤلف: در اين روايت جمله متاع بمعروف در آيه شريفه تفسير شده است.

و در كتاب كافى و تهذيب و تفسير عياشى و غير آنها از امام باقر و امام صادق ع در تفسير جمله:(الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ)، رواياتى آمده كه فرمودند: منظور از ولى، دختر و پسر است، كه با ولايتى كه نسبت به آنان داشتند بين آن دو ازدواج برقرار كردند، با همان ولايت مى‌توانند از گرفتن نصف مهر صرف نظر كنند.[3] مؤلف: روايات در اين باب بسيار است، و در بعضى از روايات وارده، از طرق اهل سنت و جماعت، از رسول خدا 6 و على ع آمده كه فرموده‌اند: تنها شوهر است كه اختيار نكاح به دست اوست.

مترجم: در نتيجه، و بنا بر اين روايات، معناى آيه چنين مى‌شود كه چنين زنانى، نصف مهر مى‌برند، مگر آنكه به شوهران ببخشند، و يا شوهر آن نصف ديگر را ببخشد و پس نگيرد.

[مراد از صلاة وسطى در(حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‌)]

و در كافى و فقيه و تفسير عياشى و قمى در ذيل آيه شريفه (حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‌) ... به طرق بسيارى از امام باقر و امام صادق ع روايت آمده كه‌


[1] تفسير عياشى، ج 1، ص 124

[2] كافى، ج 6، ص 106

[3] كافى، ج 6، ص 106 و تفسير عياشى، ج 1، ص 125

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 389
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست