responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 365

ديگرى در نظر نيست، مثل اينكه براى فهماندن اينكه مثلا حاتم طائى مردى سخى و بخشنده بود بگويى خاكسترش زياد بود كه در اين مثال به خاكسترش كارى ندارى، بلكه مى‌خواهى بگويى بسيار ميهمان‌دار و با سخاوت است.

و كلمه خطبه بكسره خاء از (مصدر خ- ط- ب) است، كه به معناى تكلم و برگشتن در كلام است، وقتى كه گفته مى‌شود فلانى فلان زن را خطبه (با كسره خاء) كرد، معنايش اين است كه در امر تزويج با او گفتگو كرد، پس آن مرد خاطب است نه خطيب، و وقتى گفته مى‌شود فلان خطيب براى مردم ايراد خطبه (بضمه خاء) كرد معنايش اين است يا بطور كلى با ايشان سخن گفت، و يا در خصوص مواعظ سخن گفت، پس چنين كسى خطيبى است از خطباء و اما خواستگار خاطبى است از خطاب.

و كلمه اكنان كه مصدر باب افعال اكنان است، از ثلاثى مجرد (ك- ن- ن) گرفته شده است كه به فتح كاف به معناى پنهان كردن و پوشاندن است، اما نه هر پوشاندنى، بلكه باب افعال آن، يعنى خصوص اكنان به معناى پوشاندن در دل است، پس اين فصل تنها در مورد اسرار نهفته در نفس به كار مى‌رود هم چنان كه در آيه مورد بحث هم فرمود:(أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ)، و اما ثلاثى مجرد آن، يعنى كن مختص است به پوشش‌هاى مادى، از قبيل محفظه و جامه و خانه هم چنان كه در آيه:(كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ)[1] و آيه:(كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ)[2] در مورد تخم شتر مرغى كه زير بال او از گرد و غبار محفوظ مانده و لؤلؤيى كه در صندوقچه‌اش محفوظ داشته است استعمال شده است، و مراد از آيه مورد بحث اين است كه در مورد خواستگارى مانعى نيست از اينكه شما به كنايه سخنى بگوييد، و خواسته خود را به كنايه بفهمانيد، و يا در امر زن مورد نظرتان امورى را در قلب پنهان بداريد، كه بعد از چند صباح ديگر كه فلان زن از عده بيرون مى‌آيد از او خواستگارى خواهم كرد، و يا مثلا آرزو كنيد كه كى مى‌شود من به وصل او نائل شوم؟ و يا امورى از اين قبيل.

(عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَ‌) ... اين جمله در مورد تعليل براى نفى جناح از خواستگارى است و تعريض در آن است، مى فرمايد: اينكه گفتيم در خواستگارى و تعريض اشكالى نيست براى اين است كه به ياد زنان بودن، امرى است مطبوع طبع شما مردان، و خدا هرگز از چيزى كه غريزه فطرى و نوع خلقت شما است نهى نمى‌كند، بلكه آن را تجويز هم مى‌كند، و مساله زنان خود يكى از مواردى است‌


[1] سوره صافات، آيه 49

[2] سوره واقعه، آيه 23

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 365
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست