نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 363
(وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا
أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ) در اين جمله، امر
به تقوا مىكند و اينكه اين تقوا به اصلاح صورت اين اعمال باشد، چون احكام نامبرده
همه امورى بود مربوط به صورت ظاهر، و لذا دنباله جمله فرمود: و بدانيد كه
خدا بدانچه مىكنيد دانا است ... ، به خلاف ذيل آيه قبلى يعنى آيه (وَ
إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَ) ... ، كه در
ذيل آن فرمود: از خدا پروا كنيد، و بدانيد كه خدا به هر چيزى دانا است
براى اينكه آيه نامبرده مشتمل بود بر جمله:(وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ
ضِراراً لِتَعْتَدُوا)، و معلوم است كه ضرار و دشمنى سبب مىشود كه از
ظاهر اعمال تجاوز نموده، به نيت نيز سرايت كند، و در نتيجه پارهاى از دشمنىهايى
كه در صورت عمل ظاهر نيست انجام دهد، دشمنىهايى كه بعدها اثرش معلوم گردد.
(وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ
بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً) كلمه
توفى به معناى ميراندن است، وقتى گفته مىشود خداى تعالى فلانى را توفى كرد،
معنايش اين است كه او را ميراند، پس خدا متوفى است، (به كسر فاء) و او (شخص مرده)
متوفى (به فتح فاء) است: متوفى اسم فاعل و متوفى اسم مفعول است و كلمه
يتوفون فعل مجهول است يعنى فعلى است كه حالت اسم مفعولى را بيان مىكند و
كلمه يذرون مانند كلمه يدعون فعل مضارعى است كه از ماده
آن دو فعل ماضى مشتق نشده است، و معناى هر دو رها كردن و ترك نمودن است، و منظور
از كلمه عشره ده روز است كه چون از ظاهر كلام پيدا بود كلمه روز را
ذكر نفرمود. (فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما
فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ) ... مراد
از بلوغ أجل تمام شدن مدت عده است، و جمله: (فَلا
جُناحَ) ... كنايه است از دادن اختيار به زنان در كارهايى كه مىكنند،
پس اگر خواستند ازدواج كنند مىتوانند، و خويشاوندان ميت نمىتوانند او را از اين
كار باز بدارند به استناد اينكه در فاميل ما چنين چيزى رسم نيست. زيرا اينگونه
عادات كه اساسش جاهليت و كورى و يا بخل و يا حسد است نمىتواند حق زن را از او سلب
كند، چون زنان خود صاحب اختيار مىباشند، و اين حق معروف و مشروع آنان است، و در
اسلام كسى نمىتواند از عمل معروف نهى كند.
[عقائد قبل
از اسلام در باره زن شوهر مرده]
قبل از اسلام
امتهاى مختلف، در باره زن شوهر مرده، عقائد خرافى مختلفى داشتند، بعضى معتقد
بودند كه او را با همسر مردهاش بايد آتش زد، يا زنده زنده در گور شوهرش به خاك
سپرد، بعضى ديگر معتقد بودند كه تا آخر عمر نبايد با هيچ مردى ازدواج كند و اين
عقيده نصارا بود، و بعضى مىگفتند: بايد تا يك سال بعد از مرگ شوهرش از هر مردى
اعتزال و كنارهگيرى كند، و اين عقيده عرب جاهليت بود، بعضى ديگر نزديك به يك سال
را معتقد
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 363