responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 361

شريفه، نظريه دوم را معتبر شمرده و با تعبير از پدر به مولود له به اين اعتبار اشاره كرده، و در بالا بيان اينكه چرا اين نظريه را معتبر شمرده، گذشت.

كلمه ارضاع كه مصدر فعل يرضعن است، مصدر باب افعال و از ماده رضاعة و رضع گرفته شده است، كه به معناى مكيدن پستان به منظور نوشيدن شير از آن است، و كلمه حول به معناى سال است، و اگر سال را حول (گردش) ناميده‌اند به خاطر اين است كه سال مى‌گردد و اگر حول را به وصف كمال مقيد كرد، براى اين بود كه سال اجزاى بسيارى دارد، دوازده ماه و سيصد و پنجاه و پنج روز است، و چه بسا مى‌شود كه به مسامحه يازده ماه و يا سيصد و پنجاه روز را هم يك سال مى‌نامند، مثال مى‌گويند: در فلان شهر يك سال ماندم ، در حالى كه چند روز كمتر بوده.

و جمله‌(لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ)، دلالت دارد بر اينكه: حضانت (كودكى را در دامن پروريدن) و شير دادن حق مادر طلاق داده شده، و موكول به اختيار او است، اگر خواست مى‌تواند كودكش را شير دهد و در دامن بپرورد، و اگر نخواست مى‌تواند از اين كار امتناع بورزد، و همچنين رساندن مدت دو سال را به آخر، حق اوست، اگر خواست مى‌تواند دو سال كامل شير دهد، و اگر نخواست مى‌تواند مقدارى از دو سال را شير داده، از تكميل آن خوددارى كند، و اما شوهر چنين اختيارى ندارد، (كه از ابتدا اگر خواست بچه را از همسر مطلقه‌اش بگيرد و اگر نخواست نگيرد)، البته در صورتى كه همسرش موافق بود، مى‌تواند يكى از دو طرف را اختيار كند، هم چنان كه جمله (فَإِنْ أَرادا فِصالًا) ... اين معنا را مى‌رساند.

(وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها) منظور از كلمه مولود له همانطور كه گفتيم پدر طفل است و منظور از رزق و كسوة، خرجى و لباس است، و خداى عز و جل اين خرجى و نفقه را مقيد به معروف كرد، يعنى متعارف از حال چنين شوهر و چنين همسر، و آن گاه مطلب را چنين تعليل كرد: كه خدا هيچ كسى را به بيش از طاقتش تكليف نمى‌كند، و آن گاه دو حكم ديگر هم بر اين حكم ضميمه كرد.

اول اينكه: حق حضانت و شير دادن و نظير آن مال همسر است، پس شوهر نمى‌تواند به زور ميان مادر و طفل جدايى بيندازد، و يا از اينكه مادر فرزند خود را ببيند، و يا مثلا ببوسد، و يا در آغوش بگيرد جلوگيرى كند، براى اينكه اين عمل مصداق روشن مضاره و حرج بر زن است، كه در آيه شريفه، از آن نهى شده است.

دوم اينكه: زن نيز نمى‌تواند در مورد بچه شوهر، به شوهر مضاره و حرج وارد آورد، مثلا نگذارد پدر فرزند خود را ببيند، و از اين قبيل ناراحتيها فراهم كند، چون در آيه شريفه مى فرمايد:(لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها، وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ)، نه زن به وسيله فرزندش به ضرر و حرج‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 361
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست