نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 238
است. براى جملات قبل بعضى هم آن را به ضمه لام
خواندهاند. و بنا بر اين قرائت جمله نامبرده حكايت حال گذشته است، و هر چند هر دو
معنا صحيح است، ليكن دومى با سياق مناسبتر است، براى اينكه اگر جمله نامبرده
غايتى باشد كه جمله (زلزلوا) را تعليل كند، آن طور كه بايد با سياق مناسب نيست.
(مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ) اين جمله
حكايت كلام رسول و مؤمنين به آن حضرت با هم است، و گرچه چنين كلامى از رسول خدا به
ذهن مىزند، كه آن جناب چرا بايد بگويد (يارى خدا كى مىرسد)؟ ولى با در نظر گرفتن
اينكه خداى تعالى قبلا به رسول و مؤمنين وعده نصرت داده بود، و مثلا فرموده بود:(وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ، إِنَّهُمْ لَهُمُ
الْمَنْصُورُونَ)[1] و نيز
فرموده بود:(كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي)[2] جمله مورد بحث هيچ
به ذهن نمىزند، و اگر بنا باشد از شنيدن امثال اين عبارتها يكه بخوريم بايد از
آيه:(حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ، وَ ظَنُّوا
أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا، جاءَهُمْ نَصْرُنا)[3] بايد يكه
بخوريم، كه لحنش شديدتر از لحن آيه مورد بحث است.
و نيز ظاهر
آن است كه جمله:(أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ) حكايت كلام
خداى تعالى باشد، نه تتمه كلام رسول و مؤمنين با وى.
و اين آيه
همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم دلالت مىكند بر اينكه مساله ابتلا و امتحان در
امت اسلام نيز جريان دارد، و اين سنت هميشگى است.
و نيز دلالت
دارد بر اينكه مثل و وصف امتهاى گذشته عينا تكرار مىشود، آنچه بر سر امتهاى گذشته
رفته است بر امت اسلام نيز خواهد رفت، و اين همان است كه نامش را تكرار تاريخ و يا
عود آن مىگذاريم.
[1] قبلا قضاء ما براى بندگان فرستاده خود رانده شده كه ايشان
آرى ايشان يارى خواهند شد.
سوره صافات آيه 172
[2] خدا چنين قضا راند كه من و رسولانم مسلما غالبيم. سوره
مجادله آيه 21
[3] تا آنكه رسولان نزديك بود مايوس شوند، و اين فكر به ذهنشان
رسيد كه نكند وعدهاى كه داده شدهاند دروغى بوده، در اين هنگام بود كه نصرت ما
فرا مىرسيد. سوره يوسف آيه 110
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 238