responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 227

را كه با آن انس گرفته محفوظ نگهدارد، و اين دو اصل تقليدى همانطور كه باعث نفوذ سنت‌هاى غير دينى مى‌شوند، باعث نفوذ سنت‌هاى دينى نيز مى‌شوند، و اين خود تاثيرى است فعلى.

[رابطه دعوت انبياء (ع) با فطرت انسانها]

حال اگر بپرسى: بنا بر اين ديگر فطرت چه نقشى دارد، وقتى سعادت بشر به دست مساله نبوت تامين مى‌شود، ديگر نبايد فطرت تاثيرى داشته باشد، و حال آنكه مى‌بينيم تشريع دينى هم اساس كار خود را فطرت بشر قرار داده، و انبيا ادعا مى‌كنند كه قوانين دينيشان بر طبق فطرت است.

در پاسخ مى‌گوئيم: همان بيانى كه در سابق براى ارتباط فطرت با سعادت و كمال انسان گذرانديم، در پاسخ از اين شبهه كافى است، براى اينكه سعادت و كمالى كه نبوت براى انسان جلب مى‌كند، امرى خارج از اين نوع، و بيگانه از فطرت او نيست، چون خود فطرت نيز آن كمال را تشخيص مى‌دهد.

چيزى كه هست اين تشخيص به تنهايى كافى نيست كه آن كمال بالقوه را بالفعل كند، بدون اينكه معينى او را اعانت و يارى كند، و اين معين كه مى‌تواند فطرت را در رسيدن به آن كمال يارى دهد يعنى حقيقت نبوت، نيز امرى خارج از انسانيت و كمال انسانيت نيست، كه مانند سنگى كه در دست انسانى قرار گرفته چيزى خارج از ذات انسان، و منضم به انسان باشد، چون اگر اينطور بود، آنچه هم از ناحيه نبوت عايد انسان شده، بايد چيزى بيگانه از انسان و سعادت و كمال او باشد و نظير سنگينى‌اى باشد كه در مثال مزبور آن سنگ به سنگينى انسان مى‌افزايد، و هيچ ربطى به سنگينى خود او ندارد.

بلكه آن فايده و اثرى كه از ناحيه نبوت عايد انسان مى‌شود نيز كمال فطرى انسان است كمالى است كه در نهاد اين نوع ذخيره شده، و شعورى خاص و ادراكى مخصوص است كه در حقيقت ذات بشر نهفته بوده، و تنها آحادى از بشر مى‌توانند به آنها پى‌ببرند كه مشمول عنايت الهيه قرار گرفته باشند، هم چنان كه مى‌بينيم كسانى از افراد بشر مى‌توانند لذت نكاح و زناشويى را درك كنند، كه به سن بلوغ رسيده باشند، و آنهايى كه به اين سن نرسيده‌اند، با اينكه استعداد اين درك در آنها هست، ولى نمى‌توانند آن را درك و لمس كنند، آرى هر چند كه تمامى افراد بشر از بالغ و غير بالغ در فطرت انسانيت مشتركند و هر چند كه درك شهوت دركى است فطرى، اما فعليت آن تنها مخصوص افراد بالغ است.

و سخن كوتاه اينكه نه حقيقت نبوت امرى است زايد بر انسانيت انسانى كه نبى خوانده مى‌شود، و خارج از فطرت او، و نه آن سعادتى كه ساير افراد امت را به سويش مى‌خواند، امرى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 227
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست