دوم به
اعتبار اينكه كتاب ما وراى آنچه ما با فهم عادى خود از آن مىفهميم، كه معلوم است فهم
عادى ما مستلزم آن است كه آياتش را جدا جدا تدبر كنيم، و خود هم جدا جدا و به
تدريج نازل شود، حقيقت ديگرى دارد كه به لحاظ آن حقيقت امرى واحد و غير تدريجى
است، و نزولش به انزال- يك دفعه- است، نه تنزيل (نزول بتدريج).
و همين
اعتبار دومى از آيات كريمه قرآن استفاده مىشود مانند آيه:(كِتابٌ
أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ)[3] چون كلمه
احكمت از احكام است و احكام در مقابل تفصيل است، و تفصيل عبارت
است از اينكه كتاب را فصل فصل و قطعه قطعه كنند، در نتيجه احكام به معناى آن است
كه به نحوى باشد كه جزء جزء نداشته و اجزايش از يكديگر متمايز نباشد، چون همهاش
به يك معنا بر مىگردد، كه آن معنا جزء و فصل ندارد و آيه شريفه صريح است در اينكه
اين تفصيل كه ما امروز در قرآن مشاهده مىكنيم تفصيلى است كه بعدها به قرآن داده
شده، و گرنه در آغاز محكم و بدون جزء و فصل بوده.
و آيه(وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ، وَ لكِنْ
تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ
رَبِّ الْعالَمِينَ) تا آنجا كه مىفرمايد:(بَلْ
كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ)[5] چه از اين آيات و
مخصوصا آيه شريفه سوره يونس به خوبى استفاده مىشود كه مساله تفصيل و جداسازى امرى
است كه بعدها بر كتاب خدا عارض شده است و قبلا به اين صورت نبوده.
[1] مثل آبى كه ما آن را از بالا نازل كردهايم. سوره يونس
آيه 24
[2] كتابى كه ما نازلش كرديم بر تو كتابى پر بركت تا در آياتش
تدبر كنند. سوره ص آيه 29
[3] كتابى است كه قبلا نزد حكيم خبير، فشرده بود، و سپس آياتش از
هم جدا شد. سوره هود آيه 1
[4] محققا براى آنها كتابى آوردهايم كه از روى علم تفصيل داديم
كتابى كه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان آورند آيا جز تاويل آن را منتظرند
روزى كه تاويلش بيايد آنها كه از پيش آن را فراموش كردهاند اقرار مىكنند كه
رسولان پروردگار ما به حق آمده و حق گفتند. سوره اعراف آيه 52- 53
[5] اين كتابى نيست كه بتوان به خدا افتراء زد، ليكن مصدق كتب
آسمانى عصر خودش و تفصيل همان كتابها است كتابى است بدون شك از ناحيه رب العالمين(
تا آنجا كه مىفرمايد): بلكه اينان چيزى را تكذيب مىكنند كه احاطه علمى بدان
ندارند، و هنوز تاويلش نيامده. سوره يونس آيه 39- 37
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 21