نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 209
گفتارى در نبوت
خداى سبحان
بعد از آنكه اين حقيقت (يعنى وصف ارشاد مردم به وسيله وحى) را در آيه مورد بحث و
در بسيارى از موارد كلامش ذكر كرد، از مردانى كه متكفل اين وظيفهاند تعبيرهايى
مختلف كرده، يعنى دو جور تعبير كرده، كه كانه نظير تقسيم است يكى رسول، و يكى هم
نبى، يك جا فرموده:(وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ
الشُّهَداءِ)[1].
و جايى ديگر
فرموده:(يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا
أُجِبْتُمْ)[2].
و معناى اين
دو تعبير، مختلف است، رسول كسى است كه حامل رسالت و پيامى است، و نبى كسى است كه
حامل خبرى باشد، پس رسول شرافت وساطت ميان خدا و خلق دارد، و نبى شرافت علم به خدا
و به اخبار خدايى.
[معناى
رسول و نبى و فرق آن دو]
بعضىها
گفتهاند: فرق ميان نبى و رسول به عموم و خصوص مطلق است، به اين معنا كه رسول آن
كسى است كه هم مبعوث است، و هم مامور، به تبليغ رسالت، و اما نبى كسى است كه تنها
مبعوث باشد، چه مامور به تبليغ هم باشد و چه نباشد.
ليكن اين فرق
مورد تاييد كلام خداى تعالى نيست، براى اينكه مىفرمايد:(وَ
اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولًا
نَبِيًّا)[3] كه در مقام
مدح و تعظيم موسى ع او را هم رسول خوانده، و هم نبى، و مقام مدح اجازه نمىدهد اين
كلام را حمل بر ترقى از خاص به عام كنيم، و بگوئيم، معنايش اين است كه اول نبى بود
بعدا رسول شد.
و نيز مىفرمايد:(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ)[4] كه در اين آيه ميان
رسول و نبى جمع كرده، در باره هر دو تعبير به ارسلنا كرده است، و هر
دو را مرسل خوانده، و اين با گفتار آن مفسر درست در نمىآيد.
ليكن آيه:(وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ)[5] كه همه مبعوثين را
انبيا