responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 15

بازيگرى با كلام خدا بر ايمان روشن‌تر بشود:

1- جمله:(وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ) الخ ناسخ جمله:(كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ) است.

2- جمله:(فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ) ناسخ حكم‌(وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ) است.

3- جمله:(شَهْرُ رَمَضانَ) ناسخ جمله‌(أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ) است.

4- جمله:(أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ) الخ ناسخ‌(كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ) است. (مترجم)

[معناى كلمه تطوع و موارد استعمال آن‌]

(فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ) كلمه تطوع از ماده (ط- و- ع) است. و معناى طوع مقابل معناى كراهت است، و يا بگو به اين معنا است كه انسان كارى را به رضا و رغبت خود انجام دهد، آن گاه همين طوع وقتى به باب تفعل مى‌رود و به صورت تطوع در مى‌آيد. معناى داوطلب بودن هم بر آن اضافه مى‌شود پس تطوع به معناى اين است كه انسان خودش داوطلبانه كارى را انجام دهد كه اطاعت خدا هم هست، بدون اينكه در انجام آن كراهتى داشته باشد، و اظهار ناراحتى و گرانبارى كند، حال چه اينكه آن عمل الزامى و واجب باشد. و چه غير الزامى و مستحبّ.

اين معناى اصلى كلمه تطوع بوده، پس اگر مى‌بينيم كه فعلا در خصوص افعال مستحبّ استعمال مى‌شود يك اصطلاحى است جديد، كه بعد از نزول قرآن در بين مسلمانان رائج گشته، و منشاش هم اين بوده كه معمولا عمل نيكى كه يك مسلمان داوطلبانه انجام مى‌دهد عمل مستحبّ است، و اما عمل واجب هر چه هم كه بطوع و رغبت انجام شود باز بويى از اكراه و اجبار در آن هست.

و سخن كوتاه آنكه كلمه (تطوع) همانطور كه ديگران هم گفته‌اند دلالتى بر خصوص استحباب ندارد، نه ماده‌اش (ط- و- ع) و نه هياتش (تفعل)، در نتيجه مى‌توان گفت حرف (فاء) كه در آغاز جمله آمده جمله را فرع و نتيجه معنايى مى‌كند كه از كلام سابق استفاده مى‌شد، و معناى مجموع كلام- و خدا داناتر است- اين مى‌شود: روزه بر شما واجب شده است، و در آن خير و صلاح شما رعايت شده، علاوه بر اينكه با داشتن اين فريضه شما هم جزء امتهايى مى‌شويد كه قبل از شما بودند، با اين تفاوت كه در اين فريضه تخفيف و تسهيلى براى شما منظور شده است، پس آن را بطوع و رغبت بياوريد، نه با كراهت چون هر كس عمل خير را بطوع بياورد بهتر است تا همان عمل را به كره بياورد.

از اينجا روشن مى‌شود كه جمله:(فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً) از قبيل به كار بردن سبب در جاى مسبب است، ساده‌تر بگويم در اين جمله سخن از خصوص روزه نشده بلكه سخن از مطلق تطوع خير شده، كه سبب تطوع در روزه است، نظير آيه:( قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا)

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 15
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست