responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 13

و اين تقدير دو اشكال دارد، اول اينكه اصولا همانطورى كه گفته‌اند تقدير گرفتن خلاف ظاهر است، (وقتى گوينده‌اى سخن مى‌گويد تمامى كلماتى كه در افاده منظورش دخالت دارد در كلام خود مى‌آورد، و چيزى را نگفته نمى‌گذارد) مگر آنكه به اتكاء قرينه‌اى كه در كلامش هست يك كلمه را حذف كند، چون يقين دارد خواننده يا شنونده با وجود آن قرينه مى‌فهمد كه فلان كلمه حذف شده است و اما بدون قرينه دست به چنين حذفى نمى‌زند.

اشكال دوم اينكه: به فرضى كه تسليم شويم و قبول كنيم كه كلمه (فافطر) در آيه حذف شده، تازه اين كلام هم دلالتى بر رخصت ندارد، (كدام شنونده‌اى از عبارت و هر كس مريض يا مسافر باشد، و افطار كرده باشد در ايامى ديگر روزه بگيرد ، مى‌فهمد روزه در سفر و مرض جايز است؟) آرى نهايت چيزى كه از عبارت فمن كان مريضا او على سفر فافطر ، در اين مقام (كه به گفته ساير مفسرين نيز مقام تشريع است) استفاده مى‌شود، اين است كه افطارش گناه نبوده چون جايز بوده، البته جواز به معناى اعم از وجوب و استحباب و اباحه، جوازى كه با وجوب و استحباب و اباحه مى‌سازد، و اما اينكه به معناى سومى يعنى الزامى نبودن افطار باشد به هيچ وجه لفظ آيه بر آن دلالت ندارد، بلكه باز هم بر خلاف آن دلالت مى‌كند، چون قانونگذار حكيم در مقام تشريع خود، هرگز در بيان آنچه بايد بيان كند كوتاهى نمى‌كند، و اين خود روشن است.

(وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ) كلمه (يطيقون) از مصدر اطاقه است، و اطاقه همانطور كه بعضى گفته‌اند به معناى به كار بستن تمامى قدرت در عمل است كه لازمه آن اين است كه عمل نامبرده آن قدر دشوار باشد، كه همه نيروى انسان در انجامش مصرف شود، در نتيجه معناى جمله‌(وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ) اين است كه هر كس روزه برايش مشقت داشته باشد، و كلمه (فديه) به معناى بدل و عوض است و در اينجا به معناى عوض مالى است، كه همان طعام مسكين يعنى سير كردن يك مسكين گرسنه است از غذايى كه خود انسان مى‌خورد، البته نه آن غذاى ساده‌اى كه گاهى مى‌خورد، و نه آن غذاى لذيذى كه باز گاه گاه مى‌خورد، بلكه از غذاى متوسطى كه غالبا استفاده مى‌كند، و حكم اين فديه نيز مانند حكم قضاى روزه مريض و مسافر واجب است، چون تعبير(وَ عَلَى الَّذِينَ) تعبيرى است كه وجوب تعيينى را مى‌رساند، نه تخييرى و نه رخصت را.

[بيان عدم وقوع نسخ در آيات روزه و رد قائلين به وقوع نسخ در اين آيات‌]

بعضى از مفسرين گفته‌اند جمله نامبرده نيز رخصت را مى‌رسانده و سپس نسخ شده چون خداى سبحان در اول، همه مردم را كه مى‌توانند روزه بگيرند مخير كرد بين روزه گرفتن و كفاره دادن از هر روز به طعام يك مسكين، چون مردم در آن ايام عادت به روزه نداشتند، بعدها كه رفته رفته عادت كردند، اين آيه به وسيله آيه:(فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ) الخ نسخ شد.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 13
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست