نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 671
و در همان
كتاب است كه بيهقى در كتاب شعب ايمان از صعصعة بن صوحان روايت كرده كه گفت مردى
باديهنشين به حضور على بن ابى طالب رسيد، و پرسيد: اين آيه چه معنا دارد كه
مىفرمايد:(لا
يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ)،
با اينكه تمامى مردم خطوه و قدم زدن دارند، على (ع) تبسمى كرد و فرمود: اى اعرابى:(لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ) نه الا الخاطئون ، مرد عرب عرضه
داشت: بله به خدا درست فرمودى اى امير المؤمنين، خداوند بنده خود را تسليم عذاب
نمىكند.
آن
گاه رو كرد به جانب ابى الاسود و فرمود: عجمها همه داخل دين شدند، تو براى مردم
قاعدهاى وضع كن تا به وسيله آن سخن گفتن خود را اصلاح كنند، و غلط حرف نزنند.
ابو
الاسود هم برايشان حركت ضمه و نصب و جر را ترسيم كرد، و معين كرد در كجا كلمه با
ضمه خوانده شود و كجا با فتحه و كجا با كسره[1].
و
در تفسير برهان از ابن بابويه نقل كرده كه در كتاب الدروع الواقعية از
رسول خدا 6 روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: اگر يك ذراع از آن سلسلهاى كه
خدا در كتاب خود يادآور شده بر روى همه كوههاى دنيا بگذارند، از شدت حرارت آن آب
مىشوند[2].