بعضى[3]
گفتهاند: كلمه طاغيه مانند كلمه طغيان و كلمه
طغوى مصدر است، نه اسم فاعل. و معناى آيه اين است كه: اما ثمود به سبب
طغيانشان هلاك شدند. آيه شريفه كذبت ثمود بطغويها [4]
نيز مؤيد اين سخن است. و ليكن وجه اول با سياق آيات بعدى مناسبتر است، چون آيات
بعد در مقام بيان كيفيت هلاكت آنان است، كه از ميان چند طريقه اهلاك زير يعنى
اهلاك به وسيله باد، و يا اخذ رابيه و شديد، و يا طغيان آب، با كدام طريق هلاك
شدند. پس آيه مورد بحث هم بايد در مقام بيان اهلاك ثمود به وسيله عذاب طاغيه باشد،
و بخواهد كيفيت اهلاك آنان را بيان كند، در نتيجه كلمه طاغيه صفت عذاب
است، نه صفت مردم ثمود.
(وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ)
كلمه صرصر به معناى بادى سخت سرد و بسيار تند است، و كلمه
عاتية از مصدر عتو به معناى طغيان و سرپيچى از اطاعت و
ناسازگارى است.
(سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى
الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ)
تسخير باد صرصر بر قوم عاد به معناى مسلط كردن آن بر آنان است، و كلمه
حسوم جمع حاسم است، هم چنان كه كلمه شهود جمع شاهد است، و حاسم
از ماده حسم است، كه به معناى داغ كردن مكرر چند بار پشت سر هم است، و
اين كلمه صفت است براى كلمه سبع ، و جمله را چنين معنا مىدهد: باد
صرصر را در هفت شب و هشت روز پشت سر هم بر آنان مسلط كرد و كلمه صرعى
جمع صريع (به خاك افتاده) است، و كلمه اعجاز - با فتحه همزه- جمع
عجز - با فتحه عين و ضمه جيم- (آخر و دنباله هر چيز) است، و كلمه
خاوية به معناى چيز تو خالى است كه آن را دور انداخته باشند، و معناى آيه
اين است كه خدا باد صرصر را در هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنان مسلط كرد، و تو
(اگر بودى) آن مردم را مىديدى كه مانند ريشههاى تو خالى درخت خرما به زمين
افتادهاند.
[1] سرانجام زمين لرزه آنها را فرا گرفت. سوره اعراف، آيه 78.
[2] پس آنها را صاعقه عذاب خوارى و هلاكت فرا گرفت. سوره فصلت،
آيه 17.