نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 642
خطاب باشند
ساقطند، و به همين جهت در بقيه سؤالها كه چهار سؤال است ايشان را غايب فرض كرد، و
فرمود: از ايشان بپرس كدامشان مسئول اين تسويه شده؟ كلمه
زعيم به معناى كسى است كه قائم به امرى و متصدى انجام آن باشد. و استفهام در
جمله انكارى است.
معنى
آيه اين است كه: از ايشان بپرس وقتى ثابت شد كه خدا بين دو طايفه را تسويه
نمىكند، چون چنين دليلى در كار نيست، آن كداميك از شما است كه بر حسب ادعايى كه
مىكنيد متصدى امر تسويه شده باشد؟ آيا اگر چنين كسى باشد از ميان اين مشركين است؟
اگر
هست كيست؟ و كداميكشان است؟ و بطلان اين ادعا آن قدر واضح است كه كسى بجز
ديوانگان چنين سخنى نمىگويد.
[مراد
از شركاى مشركين در آيه(: أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا
بِشُرَكائِهِمْ ... )]
(أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ)
اين جمله رد بر مشركين است، بنا بر آن فرضى كه حكمشان به تساوى مجرمين و مسلمين بر
اساس اين ادعايشان باشد كه معبودهايشان اولا معبودند، ثانيا با خدا در ربوبيت
شريكند، و ثالثا در قيامت نزد خدا شفاعتشان مىكنند، و در نتيجه ايشان را با
مسلمين برابر خواهد كرد. و استفهام در آيه انكارى است و مىفهماند اولا معبودهاى
ايشان معبود نيستند، و ثانيا شريك با خدا در ربوبيت نيستند، و ثالثا چنان شفاعتى
نمىتوانند بكنند.
و
جمله(فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ ...)
كنايه است از نبود شركا، و نفى در جمله(أَمْ لَهُمْ
شُرَكاءُ) را تاكيد مىكند.
بعضى[1]
از مفسرين گفتهاند: مراد از شركا، خدايان دروغين ايشان نيست، بلكه مراد هر كسى
است كه در اين اعتقاد باطل شريك ايشان باشد، و اينها اگر راست مىگويند آن شريكهاى
خود را بياورند. ولى خواننده متوجه است كه اين معنا مناسب مقام محاجه نيست.
بعضى[2]
ديگر گفتهاند مراد از شركا، شهدا و گواهان هستند، و معنا اين است كه نه، بلكه
شايد بر اين قول گواهانى دارند، خوب، اگر دارند و راست مىگويند بياورند.
ليكن
اين تفسيرى است كه از جهت الفاظ آيه دليلى بر آن ندارند، علاوه بر اين، جمله مورد
بحث به خاطر كلمه ام استدراك و اعراض از ما قبل است، و بايد مطلبى غير
مطلب ما قبل را افاده كند، و مساله شهادت اگر در بين باشد لا بد شاهدانى خواهند
بود كه از ناحيه خدا كتابى و يا وعده و يا پيمانى دارند، و اين دو احتمال يعنى
داشتن كتاب و داشتن پيمان