نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 605
چهار قسم
است، قلبى است كه در آن هم نفاق است و هم ايمان، و قلبى است به كلى منكوس و زير و
رو شده، و قلبى است مطبوع و مهر شده، و قلبى است أزهر، پرسيدم قلب أزهر كدام است؟
فرمود قلبى است كه در آن نورى چون چراغ هست.
و
اما قلب مطبوع قلب منافق است، و قلب أزهر قلب مؤمن است، اگر خدا به او نعمتى دهد
شكر مىگزارد، و اگر مبتلايش كند صبر مىكند. و اما قلب منكوس قلب مشرك است، آن
گاه اين آيه را در معناى قلب منكوس تلاوت كرد:(أَ
فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ)، و اما قلبى كه هم نفاق در آن هست و
هم ايمان قلب مردمى است كه در طايف بودند، اگر أجل يكى از آنها در حال نفاق
مىرسيد، هلاك شده بود، و اگر در حال ايمان مىمرد نجات مىيافت[1].
مؤلف:
اين روايت را تفسير برهان هم از ابن بابويه و او به سند خود از فضيل از سعد خفاف
از ابى جعفر (ع) نقل كرده، در نقل وى آمده: قلب چهار قسم است تا آخر اين حديث نقل
كرده و ليكن در قلب ازهر كلمه انور را زيادى دارد، (قلب
ازهر انور)[2].
و
اما اينكه امام فرمود: قلب مردمى است كه در طائف بودند منظور از طائف
چند فرسنگى مكه معظمه نيست بلكه منظور از طائف شيطانى است كه بسيار به سراغ دل
آدمى مىآيد، و پيرامون دل طواف مىكند، هم چنان كه فرمود:(إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا
فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ)[3]،
پس معناى روايت چنين است كه قومى با طائف شيطانى زندگى مىكنند، و شيطان لحظه به
لحظه پيرامون دلشان طواف مىكند تا بميرند، اگر در حالى كه همان شيطان طوافگر با
ايشان باشد بميرند، هلاك شدهاند، و اگر در حال ايمان بميرند نجات يافتهاند.
اين
را هم بايد دانست كه در اينجا رواياتى است كه جمله شريفه(أَ
فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ ...) را بر
منحرفين از ولايت على (ع) و پيروان ولايت او، و دوستانش تطبيق مىكند، كه البته
جنبه تفسير ندارد، بلكه از باب تطبيق كلى بر مصداق است.