نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 549
است، آن گاه
امام انگشتان خود را در هم كرد و فرمود: اينطور محبوك به زمين است، عرضه داشتم:
چطور آسمان محبوك به زمين است، با اينكه خداى تعالى مىفرمايد: (رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ
تَرَوْنَها)- خدا آسمان را
بدون ستونهايى كه به چشم شما بيايد بر افراشته ، (و معلوم است كه از اين آيه
بر مىآيد آسمان به زمين تكيه ندارد، پس چگونه شما مىگوييد آسمان و زمين به هم
فرو رفتهاند؟) فرمود: سبحان اللَّه مگر اين خداى سبحان نيست كه مىفرمايد:
بدون ستونهايى كه به چشم شما بيايد؟ عرضه داشتم: بله. فرمود: پس معلوم
مىشود ستونهايى هست، ولى به چشم شما نمىآيد.
عرضه
داشتم: خدا مرا فدايت كند، آن ستونها چگونه است؟ حسين بن خالد مىگويد: امام (ع)
كف دست چپ خود را باز كرد و دست راست خود را در آن قرار داد و فرمود: اين زمين
دنيا است، و آسمان دنيا بر بالاى زمين قبهاى است، و زمين دوم بالاى آسمان دنيا، و
آسمان دوم قبهاى است بر بالاى آن، و زمين سوم بالاى آسمان دوم قرار گرفته، و
آسمان سوم قبهاى است بر بالاى آن، و زمين چهارم بالاى آسمان سوم است، و آسمان
چهارم بر بالاى آن قبه است، و زمين پنجم بالاى آسمان چهارم است، و آسمان پنجم
قبهاى است روى آن، و زمين ششم بر بالاى آسمان پنجم است، و آسمان ششم قبهاى است
روى آن، و زمين هفتم بالاى آسمان ششم واقع است، و آسمان هفتم قبهاى است بالاى آن،
و عرش رحمان تبارك و تعالى بر بالاى آسمان هفتم قرار دارد، و اين كلام خداى تعالى
است كه مىفرمايد:(الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ
مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ).
و
اما منظور از صاحب امر، رسول خدا 6 و وصى بعد از رسول خدا 6 است، كه قائم بر
وجه زمين است، كه امر الهى تنها به سوى او نازل مىشود، يعنى از آسمانهاى هفتگانه
و زمينهاى هفتگانه فرود مىآيد.
عرضه
داشتم: ما كه بيش از يك زمين زير پاى خود نمىبينيم، فرمود: آرى زير پاى ما تنها
يك زمين است، و آن شش زمين ديگر فوق ما قرار دارند[1].
مؤلف:
و از طبرسى از عياشى از حسين بن خالد از حضرت رضا (ع) نظير اين روايت حكايت شده[2].
و
اين حديث در باب خودش حديثى نادر است، و با در نظر گرفتن ذيل آن كه سخن از تنزل
امر دارد، اين معنا به ذهن نزديكتر مىرسد كه امام خواستهاند از باطن عالم خبر
دهند نه از ظاهر آن و خلقت ماديش، و خدا داناتر است.