نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 527
(وَ
مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ)-
و كسى كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهاى آن، و فرمانهايى كه مىدهد، خود را
كنار بكشد و اراده خداى سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملى را كه خدا از او
مىخواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد، و به عبارتى ديگر به دين خدا
متدين شود و به احكام او عمل كند.
(فَهُوَ حَسْبُهُ)- چنين كسى خدا كافى و كفيل او خواهد بود، و آن
وقت آنچه را كه او آرزو كند، خداى تعالى هم همان را برايش مىخواهد، البته آنچه را
كه او به مقتضاى فطرتش مايه خوشى زندگى و سعادت خود تشخيص مىدهد، نه آنچه را كه
واهمه كاذبش سعادت و خوشى مىداند.
و
اينكه فرمود: خدا كافى و كفيل او است، علتش اين است كه خداى تعالى آخرين سبب است،
كه تمامى سببها بدو منتهى مىشود، در نتيجه وقتى او چيزى را اراده كند بجا
مىآورد و به خواسته خود مىرسد، بدون اينكه ارادهاش دگرگونى پذيرد، او است كه
مىگويد:(ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ)[1]، و
چيزى بين او و خواستهاش حائل نمىگردد، چون او است كه مىگويد:(وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ)[2]، و
اما ساير اسباب كه انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها مىشوند، سببيت خود را
از ناحيه خدا مالكند، و آن مقدار را مالكند كه او به آنها داده، و هر صاحب قدرتى
آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار مىتواند عمل
كند كه او اجازهاش داده باشد.
پس
تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است، و هيچ سبب ديگر چنين نيست،(إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ) خدا به هر چه بخواهد مىرسد، او است
كه فرموده:(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ
كُنْ فَيَكُونُ)[3]، و
نيز فرموده:(قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً) پس
هيچ چيز نيست مگر آنكه قدرى معين و حدى محدود دارد، و خداى سبحان موجودى است كه هيچ
حدى او را تحديد نمىكند، و هيچ چيزى به او احاطه نمىيابد، و او خودش محيط به هر
چيز است.
[شرح
مفاد آيه كريمه فوق]
اين
معناى آيه بود، از نظر اينكه در بين آيات طلاق واقع شده و با مورد طلاق منطبق
مىشود، و اما اگر از سياق و مورد صرفنظر كنيم، و اطلاق خود آيه را در نظر بگيريم،
جمله و