responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 510

نكته اول اينكه: اذن در آيه اذن لفظى نيست، بلكه اذن تكوينى است، كه عبارت است از بكار انداختن اسباب، و يا به عبارت ديگر برداشتن موانعى كه سر راه سببى از اسباب است، چون اگر آن مانع را بر ندارد سبب نمى‌تواند اقتضاى خود را در مسبب بكار گيرد، مثلا آتش، اقتضاى حرارت و سوزاندن را دارد، و مى‌تواند مثلا پنبه را بسوزاند، ولى به شرطى كه رطوبت بين آن و بين پنبه فاصله نباشد، پس برطرف كردن رطوبت از بين پنبه و آتش با علم به اينكه رطوبت مانع است و برطرف كردنش باعث سوختن پنبه است، اذنى است در عمل‌كردن آتش در پنبه و به كرسى نشاندن اقتضايى كه در ذات خود دارد، يعنى سوزاندن.

و در عرف عام معمول بود كه كلمه اذن را مختص به مواردى مى‌دانستند كه ماذون له (كسى كه ديگرى به او اذن داده) از عقلا باشد. چون عامه، معناى اعلام را در مفهوم اذن شرط مى‌دانستند، مثلا مى‌گفتند: من به فلانى اذن دادم كه چنين و چنان كند و هرگز نمى‌گفتند: من به آتش اذن دادم كه پنبه را بسوزاند ، چون فكر مى‌كردند آتش شعور ندارد، و نمى‌شود چيزى را به آن اعلام نمود، و نيز نمى‌گفتند: من به اسب اجازه دادم بدود .

ولى قرآن كريم در اين موارد نيز استعمال كرده، در مورد عقلا فرموده:(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ)[1]، و در مورد غير عقلا فرموده:(وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ)[2] و بعيد نيست اين تعميم بر اين اساس باشد كه قرآن كريم علم و ادراك را مختص ذوى العقول نمى‌داند، بلكه چنين افاده مى‌كند كه علم و ادراك در تمامى موجودات جريان دارد، هم چنان كه در تفسير آيه شريفه‌(قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ) گفته شد[3].

و به هر حال عمل از هيچ عامل و اثر از هيچ مؤثرى بدون اذن خداى سبحان تمام نمى‌شود، پس هر سببى را كه فرض كنى موانعى دارد كه نمى‌گذارد در مسبب خود اثر كند، و اذن خداى تعالى به عمل كردن آن همين است كه آن موانع را بردارد، و هر سببى را فرض كنى كه در سببيت تمام باشد، يعنى هيچ مانعى جلوگير عملش نباشد، باز عملكردش به اذن خدا است و اذن خدا در آن اين است كه مانعى بر سر راهش نگذاشته باشد، پس تاثير چنين سببى هم ملازم با اذن خدا است، در نتيجه هيچ سببى بدون اذن او در مسبب خود اثر نمى‌گذارد.


[1] هيچ رسولى را نفرستاديم مگر براى اينكه به اذن خدا اطاعت شود. سوره نساء، آيه 64.

[2] سرزمين پاك گياهش به اذن پروردگارش مى‌رويد. سوره اعراف، آيه 58.

[3] گفتند: همان خدايى ما را به زبان آورد كه تمامى اشياء را به زبان آورده است. سوره حم سجده، آيه 21.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 510
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست