نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 506
و مقتضاى
اين وجه عموميت تغابن است، يعنى بنا بر اين وجه بايد گفت كه: هم كفار در قيامت
تغابن دارند و هم مؤمنين، تغابن مؤمنين براى آن است كه وقتى آن قرة العينهاى در
جوار رحمت حق را مىبينند، ناراحت مىشوند كه چرا بيشتر عمل نكردند، و اما كفار
تغابنشان براى اين است كه چرا اصلا عمل نكردند، و وجهى كه بين دو طايفه مشترك است،
اين است كه چرا در دنيا آن طور كه بايد روز قيامت را نشناختند.
ولى
اين وجه هم مثل وجه قبلى با معناى تغابن نمىسازد، براى اينكه معناى تغابن مغبون
كردن يكديگر است.
البته
در اين ميان وجه سومى هم هست، و آن اين است كه تغابن را تنها مخصوص گمراهان بدانيم
و بگوييم: اين دسته دو طايفه هستند كه هر يك به دست ديگرى مغبون مىشوند، يكى
طايفه گمراه كننده، ديگرى گمراه شونده، طايفه گمراه كننده غابن هستند، زيرا پيروان
خود را وادار به دنياپرستى و ترك آخرت و در نتيجه وادار به گمراهى نموده، آنان را
مغبون مىسازند، و مغبون هستند، براى اينكه همان پيروان ضعيف، ايشان را با پيروى
كوركورانه خود كمك نموده، استكبارشان را بيشتر مىكنند، پس هر دو طايفه هم غابناند
و هم مغبون.
وجه
چهارمى هم هست كه طبق آن روايت هم وارد شده، و آن اين است كه بگوييم تمامى بندگان
خدا چه خوب و چه بد در بهشت سهم و منزلى و در دوزخ هم منزلى دارند، بنده اگر اطاعت
خدا كند به منزلى كه در بهشت برايش فراهم شده داخل مىشود، و اگر نافرمانى خدا را بكند،
داخل منزلى كه در آتش دارد مىشود، و روز قيامت منزلهاى بهشتى اهل دوزخ را به اهل
بهشت مىدهند، و منزل دوزخى اهل بهشت را به اهل دوزخ مىدهند، پس در قيامت اهل
بهشت دوزخيان را مغبون نموده، مؤمنين غابن و كفار مغبون مىشوند.
بعضى[1]
از مفسرين بعد از ايراد اين وجه گفتهاند: تغابن در خود آيه با جمله(
وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ) ...(وَ
بِئْسَ الْمَصِيرُ ) تفسير شده، ولى ما آن طور كه بايد ظهورى در آيه
نديديم، كه چگونه آيه تغابن را تفسير نموده است[2].
[2] علاوه بر اين كه بنا بر وجه چهارم هم باب تفاعل معنا نشد چون
تنها مؤمنين غابن كفار و كفار مغبون مؤمنين شدند در حالى كه بنا بر معناى تغابن
بايد كفار هم غابن مؤمنين و مؤمنين مغبون كفار باشند مترجم.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 506