نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 473
فصيح و بجاى
آنان لذت مىبرد، و دوست مىدارد به آن گوش فرا دهد، از بس كه شيرين سخن مىگويند
و گفتارشان نظمى فريبنده دارد.
(كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ)- در اين جمله منافقين را به حسب
باطنى كه دارند مذمت مىكند. و كلمه خشب - به ضمه خاء و شين- جمع
كلمه خشبة است، كه به معناى چوب است. و مصدر تسنيد كه
كلمه مسندة اسم مفعول آن مصدر است، به معناى آن است كه چيزى را طورى
نصب كنى كه بر چيز ديگرى نظير ديوار و مثل آن تكيه داشته باشد.
جمله
مورد بحث در مقام مذمت منافقين، و متمم جمله سابق است، مىخواهد بفرمايد:
منافقينى
كه اجسامى زيبا و فريبنده و سخنانى جاذب و شيرين دارند، به خاطر نداشتن باطنى
مطابق ظاهر، در مثل مانند چوبى مىمانند كه به چيزى تكيه داشته باشد و اشباحى بدون
روحند، همان طور كه آن چوب نه خيرى دارد، و نه فائده بر آن مترتب مىشود، اينان
نيز همين طورند چون فهم ندارند.
(يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ)- اين جمله
مذمت ديگرى است از ايشان، مىفرمايد منافقين از آنجا كه در ضمير خود كفر پنهان
دارند، و آن را از مؤمنين پوشيده مىدارند، عمرى را با ترس و دلهره و وحشت بسر
مىبرند كه مبادا مردم بر باطنشان پى ببرند، به همين جهت هر صيحهاى كه مىشنوند
خيال مىكنند عليه ايشان است، و مقصود صاحب صيحه ايشان است.
(هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ)- يعنى ايشان در عداوت با شما مسلمانان
به حد كاملند، براى اينكه بدترين دشمن انسان آن كسى است كه واقعا دشمن باشد، و
آدمى او را دوست خود بپندارد.
(قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ)- اين جمله
نفرينى است بر منافقين به قتل، كه شديدترين شدائد دنيا است. و اى بسا اگر
نفرمود قتلهم اللَّه- خدا آنان را بكشد و باب مفاعله را بكار برد،
براى همين افاده شدت بوده است.
ولى
بعضى از مفسرين[1]
گفتهاند: منظور از مقاتله در اين آيه طرد و دور كردن از رحمت است. بعضى[2]
ديگر گفتهاند: عبارت مورد بحث نفرين نيست، بلكه جملهاى است خبرى مىخواهد
بفرمايد: منافقين مشمول لعنت و طرد هستند، و اين مشموليت براى آنان مقرر و ثابت
است. بعضى[3] ديگر
گفتهاند: اين كلمه به منظور برانگيختن تعجب در شنونده به كار مىرود، مثلا
مىگويند قاتله اللَّه ما أشعره- فلانى چه شاعر زبردستى است . ولى آنچه
از