responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 46

برگردد، بايد بگوييم: اين سه ضمير به خدا برمى‌گردد، و معناى عبارت اين است كه: خداى تعالى وحى كرد به بنده‌اش آنچه را كه وحى كرد، و اين معنا از معناى سابق به ذهن نزديك‌تر است، چون آن معنا را ذوق سليم نمى‌پسندد، هر چند كه صحيح هم باشد.

[شرح مفاد آيه:(ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌)]

(ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌) كلمه كذب مخالف صدق را معنا مى‌دهد، گفته مى‌شود كذب فلان فى حديثه- فلانى در سخنش مرتكب كذب شد ، به اين عبارت هم گفته مى‌شود: كذبه الحديث- به او سخنى دروغ گفت ، كه در اين عبارت فعل كذب دو مفعول گرفته است، و كلمه كذب همانطور كه در سخن استعمال مى‌شود در خطاى قواى مدركه هم به كار مى‌رود، مثلا گفته مى‌شود: كذبته عينه- چشم او به وى دروغ گفت ، و منظور اين است كه ديدش به خطا رفت.

و در جمله مورد بحث هم كه از قلب نفى كذب كرده به همين عنايت بوده، حال چه اينكه كلمه كذب را لازم بگيريم و بگوييم معنايش اين است كه فؤاد در آنچه ديده بود دروغ نگفت، كه در اين صورت هيچ مفعول نگرفته، و يا آن را متعدى به دو مفعول بگيريم كه مفعول دومش كلمه ما و مفعول اولش رسول خدا 6 باشد، و معنا چنين باشد كه فؤاد رسول خدا 6 دروغ نگفت به رسول خدا 6 آنچه را كه ديده بود. و خلاصه رؤيت فؤاد رسول خدا 6 در آنچه كه ديد رؤيتى صادق بود.

و بنا بر اين، مراد از فؤاد، فؤاد رسول خدا 6، و ضمير فاعلى در رأى هم به فؤاد آن جناب برمى‌گردد، و رؤيت هم رؤيت فؤاد او خواهد بود.

و اين تازگى ندارد كه رؤيت را كه در اصل به معناى ديدن چشم است به فؤاد نسبت داده شود، چون براى انسان يك نوع ادراك شهودى هست كه وراى ادراكهايى است كه با يكى از حواس ظاهرى و يا باطنى خود دارد، ادراكى است كه نه چشم و گوش و ساير حواس ظاهرى واسطه‌اند، و نه تخيل و فكر و ساير قواى باطنى، مانند اين كه مشاهده مى‌كنيم كه ما موجودى هستيم كه مى‌بينيم كه در اين درك عيانى و شهودى نه چشم ما واسطه است و نه فكر ما، و همچنين از خود مى‌بينيم كه ما مى‌شنويم و مى‌بوييم و مى‌چشيم و لمس مى‌كنيم و خيال مى‌كنيم و فكر مى‌كنيم، كه در هيچ يك از اين ادراكهاى شهودى ما با اينكه رؤيت و شهود است، اما نه چشمى در كار است و نه هيچ حواس ظاهرى و باطنى ديگر.

آرى ما همانطور كه محسوسات هر يك از اين حواس ظاهرى و باطنى را درك مى‌كنيم‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 46
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست