نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 451
مگر مردن،
بايد مردن را دوست بداريد، و با از بين رفتن اين يك حائل به ديدار دوست برسيد، و
در مهمانسراى او پذيرايى شويد، و از دار دنياى پست كه به جز هم و غم و محنت و
مصيبت چيزى در آن نيست آسوده گرديد.
بعضى
از مفسرين[1] گفتهاند:
اينكه كلمه أولياء را اضافه به اللَّه نكرد، و نفرمود:
اولياء اللَّه بلكه فرمود: اولياء للَّه براى اشاره به اين است
كه ادعاى يهود خالى از حقيقت است.
(وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ
بِالظَّالِمِينَ) خداى عز و جل بعد از پيشنهاد تمناى مرگ به
يهوديان، به پيامبر خود خبر مىدهد كه اين يهوديان هرگز تمناى مرگ نخواهند كرد، و
اين تمنا نكردنشان را تعليل مىكند به آنچه در دنيا مرتكب شدهاند، مىفرمايد:
يهوديان به خاطر(بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ) هرگز چنين
آرزويى نمىكنند. و جمله(بِما قَدَّمَتْ
أَيْدِيهِمْ) كنايه است از ظلم و فسوقى كه در دنيا مرتكب شدهاند. پس معناى آيه
اين است كه: يهوديان به سبب ظلمهايى كه كردند آرزوى مرگ نمىكنند، و خدا داناى به
ظالمان است، مىداند كه ستمكاران هيچ وقت لقاى خدا را دوست نمىدارند، چون دشمنان
خدايند، و بين خدا و آنان ولايت و محبتى در كار نيست.
(قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِيكُمْ ثُمَّ
تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ
تَعْمَلُونَ) حرف فاء كه در ابتداى جمله(فَإِنَّهُ
مُلاقِيكُمْ) در آمده، به جمله معناى جواب شرط مىدهد، و در آن يهوديان را تهديد
به آمدن مرگى مىكند كه از آمدنش كراهت دارند، براى اينكه از آن مىترسند كه به
وبال اعمال زشتشان گرفتار شوند. مىفرمايد: مرگ به زودى آنان را ديدار مىكند، چه
بخواهند و چه نخواهند، آن گاه به سوى پروردگارشان كه با ستمكاريها و دشمنىها از
زى بندگىاش خارج شده بودند، بر مىگردند، و او به حقيقت اعمال آنان آگاه
[2] بگو اگر خانه آخرت نزد خدا تنها از آن شما است، و هيچ كس
ديگرى از مردم از آن بهره ندارد، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مىگوييد، و هرگز و
ابدا آرزويش را نمىكنند، به خاطر گناهانى كه كردهاند، و خدا داناى به ظالمان
است. سوره بقره، آيه 94 و 95.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 451