responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 448

نهادن است كه توضيحش خواهد آمد.(وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) واو اول آيه، كلمه آخرين را عطف مى‌كند بر اميين و ضمير منهم به اميين برمى‌گردد، و حرف من در آن براى تبعيض است. مى‌فرمايد: خداى تعالى مبعوث كرد در ميان مردم امى و مردمى ديگر كه هنوز به آنان ملحق نشده‌اند، و او عزيز است، يعنى غالبى است كه هرگز در اراده‌اش مغلوب نمى‌شود. و حكيم است، يعنى هيچ وقت كار لغو و گزاف نمى‌كند.

(ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ) اشاره با كلمه ذلك به همان بعثت است، و به خاطر اينكه آن را امرى بزرگ و قابل احترام معرفى كند با كلمه مذكور كه مخصوص اشاره به دور است مورد اشاره قرار داده. پس رسول خدا كسى است كه به چنين امرى بزرگ و فضلى عظيم اختصاص يافته. و معناى آيه اين است كه: اين بعث، و اينكه آن جناب خدا را بخواند و مردم را تزكيه كند و كتاب و حكمتشان بياموزد، خود فضل و عطائى است از خداى تعالى كه به هر كس مشيتش تعلق گيرد مى‌دهد، و مشيتش تعلق گرفت كه آن را به محمد (صلوات اللَّه عليه) بدهد، و خدا داراى فضلى عظيم است.

البته اين معنايى است كه مفسرين براى آيه كرده‌اند، و احتمال مى‌رود كلمه ذلك اشاره به بعث تنها نباشد، بلكه به بعث باشد با نسبتى كه به اطرافش دارد، يعنى به بعث كننده و بعث شده، و مردمى كه بعث براى آنها است، آن وقت معناى آيه چنين مى‌شود:

اين بعث از فضل خدا است كه آن را به هر كس بخواهد مى‌دهد، و فعلا خواسته است محمد 6 را به آن مخصوص كند، در نتيجه او را براى رسالت خود اختيار كرد، و امت او را براى اين كار انتخاب نمود و پيامبر را از ميان آنان برگزيد، و به سوى آنان گسيل داشت. اين آيه و دو آيه قبلش يعنى آيه‌( هُوَ الَّذِي بَعَثَ‌) ...(الْعَظِيمِ ) لحن امتنان را دارد.

[وجه ارتباط تشبيه يهود به حمار حامل اسفار با آيه مربوط به بعثت پيامبر اسلام 6]

(مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً ...) راغب مى‌گويد: كلمه سفر - به فتح سين و سكون فاء- به معناى پرده‌بردارى است كه البته در خصوص اعيان استعمال مى‌شود، مانند سفر عمامه يعنى برداشتن عمامه از سر، و سفر خمار يعنى برداشتن نقاب از صورت- تا آنجا كه مى‌گويد: و سفر- به كسر سين و سكون فاء- به معناى كتابى است كه از حقائق پرده برمى‌دارد، و در قرآن آمده:

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 448
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست