نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 430
گفتن اينكه
اين دين سحرى است آشكار، گفتارى است باطل، و افترايى است بر خدا.
و
از همين جا روشن مىشود كه جمله(وَ هُوَ يُدْعى إِلَى
الْإِسْلامِ) در حقيقت استدلالى است بر بطلان سخن كفار، و اينكه سخن مزبور
افترايى است بر خداى عز و جل.
و
افتراء هم ظلمى است كه عقل در ظلم بودن آن هيچ ترديدى ندارد، و شرع هم از آن نهى
كرده است، و معلوم است كه ظلم در مورد اشخاصى كه به ايشان ظلم مىشود از نظر اهميت
مختلف مىشود، يك ظلم را اگر نسبت به يك فرد معمولى تصور كنيم، زشتىاش به مقدار
آن نيست كه همان ظلم در باره خداى تعالى واقع شده باشد، بنا بر اين ظالمتر از كسى
كه بر خدا افتراء ببندد وجود ندارد.
و
معناى آيه اين است كه: هيچ شخصى ظالمتر از آن كس كه بر خدا دروغ مىبندد آن گاه
كه دعوت مىشود به اينكه دين اسلام را بپذيرد و در پاسخ دين اسلام را از خدا نفى
مىكند، نيست، با اينكه دين اسلام جز اين كه بندگان تسليم خدا شوند چيزى نمىگويد،
و حتى چنين دينى بدون شك دين خدا است، و خدا اين ستمكاران را و هيچ ستمكار ديگرى
را هدايت نمىكند.
(يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ ...)
كلمه اطفاء كه مصدر فعل يطفئوا است، به معناى خاموش كردن
نور، و از بين بردن تابش آن است. و خاموش كردن نور با دهان به اين است كه آن را با
فوت خاموش كنند.
اين
آيه در سوره توبه نيز آمده، در آنجا مىفرمايد:(يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ)[1].
راغب در باره فرقى كه آيه مورد بحث با آيه سوره توبه دارد گفته: معناى آيه(
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا) اين است كه قصد خاموش كردن
نور خدا را دارند، و در آيه(لِيُطْفِؤُا)
اين است كه قصد دارند كارى بكنند كه به وسيله آن كار نور خدا را خاموش كنند[2].
و حاصل گفتارش اين است كه: متعلق اراده در جمله(يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ) خود اطفاء
است، و در آيه(يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ)
متعلق اراده سببى است كه نتيجهاش خاموشى نور خداست، و آن عبارت است از پف كردن و
خاموشى كه غرض و غايت است، نه متعلق اراده.
اين
آيه و آيه بعدىاش به منزله شارحى است كه معناى آيه قبلى را كه ظلم كفار و نسبت
سحر دادن به دعوت اسلامى را حكايت مىكرد شرح مىدهند، و حاصل اين دو آيه اين