نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 41
مامور شد آن
را علنى بخواند، و آن جناب آن را براى مؤمنين و هم براى مشركين قرائت كرد.
و
آياتى كه از اين سوره آوردهايم فصل اول از فصول سهگانه آيات سوره است آياتى است
كه وحيى را كه به رسول خدا 6 مىشود تصديق و توصيف مىكند، ليكن در اينجا روايات
بسيار زيادى از ائمه اهل بيت (ع) صادر شده كه به صراحت فرمودهاند: مراد از اين
آيات اين نيست كه مطلق وحى را بيان و توصيف كند، بلكه مراد بيان يك قسم وحى است، و
آن وحى بطور مشافهه و رو در رو است، كه در شب معراج خداى سبحان با رسول گراميش
داشت.
پس
اين آيات مىخواهد داستان معراج را بيان كند، و ظاهر آيات هم خالى از تاييد اين
روايات نيست، و از كلمات بعضى از اصحاب از قبيل ابن عباس و انس و ابى سعيد خدرى، و
غير ايشان- به طورى كه از ايشان نقل شده- نيز همين معنا استفاده مىشود، و بنا بر
همين معنا گفتار مفسرين جريان يافته، هر چند كه در تفسير مفردات و جملات اين آيات
اختلافى شديد دارند.
[چند
قول در باره مراد از نجم در آيه:(وَ
النَّجْمِ إِذا هَوى)]
(وَ النَّجْمِ إِذا هَوى) ظاهر اين آيه چنين مىنمايد كه مراد
از نجم مطلق جرمهاى روشن آسمانى است، و خداى تعالى در كتاب مجيدش به
بسيارى از مخلوقات خود سوگند خورده، از آن جمله به چند عدد از اجرام سماوى از قبيل
خورشيد، ماه، و ساير ستارگان سوگند خورده، و بنا بر اين، مراد از هوى
نجم ، سقوط و افتادن آن در كرانه افق براى غروب است.
و
بعضى[1] گفتهاند:
مراد از نجم، قرآن است چون قرآن به طور نجومى (تدريجى) نازل شده. و
بعضى[2] گفتهاند:
مراد از نجم، ستاره ثريا است و بعضى[3]
ديگر گفتهاند: مراد از آن ستاره شعرى است.
و
بعضى[4] از مفسرين
گفتهاند: منظور از اين نجم، ستارگان نيستند، بلكه شهابى است كه به وسيله آنها
شياطين جن رانده مىشوند، و عرب اين شهاب را نجم مىنامد. و كلمه هوى
هم با اين قول مىسازد، و هم با قول قبلى، ولى لفظ آيه با هيچ يك از معانى مساعد
نيست.