نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 406
او برداشته
بودند، و به او فرموده بودند: هر چه مىخواهى بكن كه تو آمرزيدهاى
ديگر چرا بايد او را راه گم كرده و ظالم بخوانند، و مورد عتاب و تهديد قرار دهند،
بقيه مسلمانان هم كه چنين كارى نكرده بودند، پس اصلا چرا بايد اين آيات نازل شده
باشد، و در آن عمل ناشايستى را كه اگر از غير حاطب سر زده بود ناشايست مىشد و چون
از او سر زده هيچ ناشايستگى ندارد، به همه مؤمنين نسبت دهند، و همه را مورد تهديد قرار
دهند.
و
كلام خداى عز و جل، أجل از اين است كه مردم را به خاطر عملى كه نكردهاند، بلكه
شخصى كرده كه او هم اجازه داشته مورد عتاب و تهديد قرار دهد.
[چند
روايت در باره تجويز معاشرت و خوش رفتارى با كفار غير محارب و در باره حب و بغض
بخاطر خدا]
باز
در همان كتاب است كه بخارى، ابن منذر، نحاس و بيهقى- در كتاب شعب الايمان- از
اسماء دختر ابى بكر روايت كرده كه گفت: مادرم كه زنى مشرك بود و در عهد مشركين
قريش و پيمان ايشان با رسول خدا 6 قرار داشت، به ديدنم آمده بود من از رسول خدا
6 پرسيدم آيا اجازه هست به ديدنش بروم، و صله رحم كنم؟ در پاسخ من بود كه آيه
شريفه(لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ
فِي الدِّينِ) نازل شد، و حضرت فرمود: بله بديدنش برو و صله
كن[1].
و
نيز در همان كتاب آمده كه ابو داوود در تاريخ خود، و ابن منذر از قتاده روايت
كردهاند كه گفته است: آيه شريفه(لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ
الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ)، به وسيله
آيه(فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ)
نسخ شده است[2].
مؤلف:
خواننده عزيز توجه فرمود كه گفتيم اين حرف درست نيست، براى اينكه نسخ در جايى است
كه دو آيه دو دلالت ضد هم داشته باشند، و اين دو آيه هيچ ضديتى با هم ندارند، و هر
يك در جاى خودش درست است.
و
در كافى به سند خود از سعيد اعرج از امام صادق (ع) روايت آورده كه گفت: امام
فرمود: از محكمترين دستآويزهاى ايمان يكى اين است كه به خاطر خدا و در راه او
دوستى كنى، و در راه او دشمنى كنى، در راه او بدهى، و در راه او از عطاء دريغ
نمايى[3].
و
قمى به سند خود از اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) روايت آورده كه فرمود: هر كسى
را ديديد كه دوستىاش به خاطر دين نبود، و دشمنىاش به خاطر دين نبود، بدانيد كه
او دين ندارد[4].