نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 387
ترجمه
آيات
به
نام خداوند رحمان و رحيم.
اى
كسانى كه ايمان آوردهايد دشمن مرا و دشمن خودتان را دوستان خود مگيريد، آيا مراتب
دوستى خود را به ايشان تقديم مىكنيد با اينكه به شريعتى كه براى شما آمده و حق
است كفر مىورزند و نيز رسول و شما را به جرم اينكه به خدا، پروردگارتان ايمان
آوردهايد بيرون مىكنند؟! اگر براى رضاى من و جهاد در راه من مهاجرت كردهايد
نبايد آنان را دوست خود بگيريد و پنهانى با ايشان دوستى كنيد چون من بهتر از هر
دانايى مىدانم چه چيزهايى را پنهان مىداريد و چه چيزهايى را اظهار مىكنيد و هر
كس از شما چنين كند راه مستقيم را گم كرده (1).
اگر
كفار به شما دست پيدا كنند دشمنان شما خواهند بود و دست و زبان خود را به آزار شما
دراز خواهند كرد و آرزومند آنند كه شما هم كافر شويد (2).
خويشاوند
و اولاد شما (كه به خاطر سلامتى آنان با كفار دوستى مىكنيد) در روز قيامت به درد
شما نمىخورند روز قيامت همه اين روابط عاطفى قطع مىشود، شما مىمانيد و عملتان،
و خدا بدانچه مىكنيد بينا است (3).
شما
الگوى خوبى در ابراهيم و پيروان او داريد، به ياد آريد آن زمان را كه به قوم خود
گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا مىپرستيد بيزاريم، به شما كافريم و از همين
امروز براى ابد اعلام قطع رابطه خويشاوندى و اعلام دشمنى و كينه مىكنيم تا روزى
كه به خداى يگانه ايمان آوريد. باقى مىماند سخنى كه ابراهيم به پدرش گفت، و آن
بود كه من فقط مىتوانم از خدا برايت طلب مغفرت كنم و از ناحيه خدا هيچ كار ديگرى
نمىتوانم صورت دهم. و همگى گفتند پروردگارا بر تو توكل و به سوى تو انابه نموديم
كه بازگشت به سوى تو است (4).
پروردگارا
تو ما را مايه امتحان و فتنه كسانى كه كافر شدند قرار مده و ما را بيامرز كه تو،
آرى، تنها تو عزيز و حكيمى (5).
از
ميان شما آنهايى كه اميدوار به خدا و روز جزايند همواره در ابراهيم و يارانش الگو
داشتهاند و اما آنهايى كه از شما هنوز هم كفار را دوست مىدارند خداى تعالى
بىنياز و ستوده است (6).
اميد
است كه خداى سبحان بين شما و همان كفار (كه به خاطر خدا با ايشان دشمنى كرديد)
مودت برقرار سازد و خدا توانا است و خدا آمرزگار رحيم است (7).
(اين
فرمان تنها مربوط به كفاريست كه شما را بيرون كردند و با شما جنگيدند) و اما
آنهايى كه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 387