نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 371
چيزى ببريد.
و آنها ناگزير شدند دست خالى بيرون شوند، و رسول خدا 6 به هر سه نفر از آنان يك
شتر و يك مشك آب داد.
و
نيز در همان كتابست كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه شريفه(أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا) گفته است:
اينها عبارت بودند از عبد اللَّه بن ابى بن سلول، رفاعة بن تابوت، عبد اللَّه بن
نبتل، اوس بن قيظى، و برادرانشان[1] از بنى
النضير[2].
مؤلف:
منظور روايت اين نيست كه تنها اين نامبردگان، در اين توطئه دست داشتهاند، پس با
روايت قبلى كه افراد ديگرى را نام مىبرد منافات ندارد.
و
باز در الدر المنثور است كه ابن ابى الدنيا- در كتاب مكائد الشيطان- و ابن مردويه،
و بيهقى در- كتاب شعب الايمان- از عبيد بن رفاعة دارمى- و او سند را مىرساند به
رسول خدا- كه راوى گفت، رسول خدا 6 فرمود: در بنى اسرائيل راهبى بود. شيطان،
دخترى را بيمار كرد، و به دل خانوادهاش انداخت كه دواى درد دخترتان نزد فلان راهب
است. دختر را نزد راهب بردند، او از نگهدارى دختر امتناع مىكرد، و ايشان اصرار
مىكردند تا سرانجام قبول كرد، و دختر نزد راهب بماند.
روزى
شيطان راهب را وسوسه كرد، و كامگيرى از او را در نظر وى زينت داد، و هم چنان او
را وسوسه كرد تا آنكه دختر را حامله كرد، بعد از آنكه دختر حامله شد، شيطان به دلش
انداخت كه هم اكنون رسوا خواهى شد او را بكش، و اگر خانوادهاش آمدند كه دختر ما
چه شد بگو دخترتان مرد. راهب دختر را كشت، و دفن كرد. از سوى ديگر شيطان نزد
خانواده دختر رفت، و گفت: راهب دخترتان را حامله كرد و سپس او را كشت، خانواده
دختر نزد راهب آمدند كه دختر ما چه شد؟ گفت دخترتان مرد، خانواده دختر، راهب را
دستگير كردند.
شيطان
به سوى او برگشت، و گفت: من بودم كه جنايت تو را به خانواده دختر گزارش دادم، و من
بودم كه تو را به اين گرفتارى دچار ساختم، حال اگر هر چه گفتم اطاعت كنى نجات
مىيابى، راهب قبول كرد. گفت: بايد دو نوبت برايم سجده كنى. راهب دو بار براى
شيطان سجده كرد. و آيه شريفه(كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ
قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ ...) اشاره به اين داستان دارد[3].
مؤلف:
اين قصه معروف است، و به طور مختصر و يا مفصل در روايات بسيارى آمده است.
[1] معلوم مىشود منافقين عدهاى از همان بنى النضير بودند كه به
ظاهر مسلمان شده بودند، و در اين جريان از خويشاوندان يهودى خود حمايت مىكردند.
مترجم.