نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 35
دستور
مىدهد كه مكذبين را به حال خودشان واگذارد و متعرض ايشان نشود، و در برابر حكم
پروردگار خود صبر كند و او را با حمد تسبيح گويد. و در عين حال در بين اين مطالب
مكذبين را تهديد مىكند به همان عذابى كه در آغاز سوره با آن تهديد مىكرد، و آن
عبارت بود از عذابى واقع كه دافعى برايش نيست، و در اين آيات، يك تهديد ديگر هم بر
آن تهديد اضافه كرده براى ستمكاران.
(فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ)
كلمه ذرهم امر است، و معناى اتركهم را مىدهد، يعنى
رهايشان كن، و فعل مذكور فعلى است كه از ميان همه مشتقاتى كه يك ماده دارد- يعنى
ماضى و مضارع و امر و نهى و جحد و نفى و استفهام و اسم فاعل و اسم مفعول- تنها
مضارع و امر دارد، و بقيه را ندارد، و كلمه يصعقون ، مجهول مضارع از
مصدر اصعاق به معناى ميراندن است.
بعضى[1]
هم گفتهاند: ثلاثى مجرد آن يعنى صعق نيز معناى ميراندن را مىدهد، و
كلمه مورد بحث از همين ثلاثى مجرد است.
خداى
سبحان بعد از آنكه مكذبين دعوتش را به عذابى واقع و بدون شك انذار كرد، و تمامى
عذرهايى كه مىآورند و يا ممكن بود آنها را بهانه قرار دهند رد نمود، و نيز بعد از
آنكه به رسول گراميش فرمود: اينان در اصرار بر باطل به حدى رسيدهاند كه اگر آيت
حق را به چشم ببينند باز هم تاويل مىكنند، اينك در اين آيه به آن جناب دستور
مىدهد رهايشان كند و به حال خودشان وابگذارد، و اين خود به طور كنايه تهديدى است
به اينكه اگر به همين حال بمانند عذاب شاملشان خواهد شد.
و
مراد از يومى كه در آن يوم هلاك مىشوند، روز نفخه صور است كه تمامى موجودات زنده
در آسمانها و زمين مىميرند، و خود يكى از علامتهاى قيامت است، هم چنان كه در جايى
ديگر فرموده:(وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ
مَنْ فِي الْأَرْضِ)[2].
مؤيد
اين معنا آيه بعدى است كه مىفرمايد:( يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ
كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ)- روزى كه
كيدشان كارى برايشان نمىسازد و هيچ كس هم ندارند كه ياريشان كند چون به درد
نخوردن كيد، و نيز ياور نداشتن از خواص روز قيامت است كه در آن روز تمامى سببها از
كار مىافتند، و امر در آن روز تنها به دست خدا است.