نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 344
فرمود: هيچ
مؤمنى نيست مگر آنكه در باطن قلبش دو گوش هست، در يكى از آن دو شيطان وساوس خود را
بر او مىخواند، و در يكى ديگر فرشته خدا مىخواند، و خداى تعالى بنده مؤمنش را به
وسيله فرشته تاييد مىكند، و اين همان است كه قرآن مىفرمايد:(وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ)[1].
مؤلف:
معناى اين حديث اين نيست كه بگويد روح به معناى فرشته است، بلكه مىخواهد بفرمايد
فرشته همواره با روح است، و با آن كار مىكند، هم چنان كه قرآن هم فرموده خدا
همواره فرشته را با روح نازل مىكند:(يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ
بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ)[2].
و
در همان كتاب به سند خود از ابن بكير روايت كرده كه گفت: به امام باقر (ع) عرضه
داشتم: معناى اينكه رسول خدا 6 فرموده: اگر مردى زنا كند روح ايمان از او
قهر مىكند و جدا مىشود چيست؟ فرمود: اين كلام ناظر به همان كلام خداى
تعالى است كه مىفرمايد:(وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ)
اين روح خدايى است كه از مرد زناكار جدا مىشود[3].
باز
در همان كتاب است كه محمد بن سنان از ابى خديجه روايت كرده كه گفت:
داخل
شدم بر ابى الحسن (ع) به من فرمود: خداى تعالى مؤمن را به روحى تاييد مىكند كه
همواره در هر عمل نيكى كه مىكند و تقوايى كه به خرج مىدهد به سراغش مىآيد، و هر
وقت عمل زشتى مرتكب شود و يا تجاوزى بكند، از او غايب مىشود. پس روح خدا در هنگام
عمل خير مؤمن از خوشحالى به اهتزاز درمىآيد، و در هنگام گناه و عمل زشتش به زمين
فرو مىرود. حال كه چنين است اى بندگان خدا قدر نعمتهاى خدا را بدانيد، و دل خود
را اصلاح كنيد تا يقين شما زياد گشته، سود نفيس و پر قيمت ببريد، خدا رحمت كند
شخصى را كه تصميم بر عمل خيرى بگيرد، و آن را انجام دهد، و چون تصميم بر عمل زشتى
مىگيرد از آن صرفنظر كند. آن گاه فرمود: ما روح را با اطاعت خدا و عمل براى او
كمك و تاييد مىكنيم[4].
مؤلف:
از آنچه در ذيل آيه گذشت روشن شد كه اين روح يكى از مراتب روح انسانى است كه تنها
مؤمن آن هم بعد از آنكه ايمان خود را به حد كمال رسانيد به آن مرتبه