نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 331
ساير مردم
نظير برترى من بر پستترين آنان است. اين روايت را جابر بن عبد اللَّه از آن جناب
نقل كرده[1].
مؤلف:
ولى ذيل روايت خالى از اشكال نيست، براى اينكه ظاهر جمله أدناهم- پستترين
آنان اين است كه ضمير به كلمه ناس- مردم برگردد، و ظاهر اين
برگشتن اين است كه روايت خواسته براى مردم مراتبى قائل شود، بعضى در بلندترين
مرتبه، و بعضى در مرتبهاى متوسط، و بعضى پست، و بعضى پستتر، و وقتى برترى عالم
بر ساير مردم- با فرض اينكه در بين آنان دارندگان بلندترين مرتبه نيز هست- نظير
برترى پيغمبر بر پستترين مردم باشد، نتيجهاش اين مىشود كه عالم از رسول خدا 6
افضل باشد، براى اينكه به حكم اين حديث رسول خدا 6 از پستترين مردم افضل است، و
عالم از همه مردم چه پستترين و چه بلند مرتبهترين آنان. و اين قطعا درست نيست.
مگر
آنكه بگوييم: منظور از كلمه أدنى پستترين نيست، بلكه نزديكترين است،
يعنى نزديكترين مردم به رسول خدا 6 كه قهرا همان علماء خواهند بود، هم چنان كه
از جمله و پيغمبر از عالم يك درجه برترى دارد نيز همين معنا استفاده
مىشود، در نتيجه مفاد روايت اين مىشود كه: فضل عالم بر سائر مردم نظير برترى من
است بر نزديكترين مردم به من، كه همان عالم باشد.
[چند
روايت حاكى از اينكه امير المؤمنين 7 تنها كسى بود كه به حكم صدقه
دادن قبل از نجوى با پيامبر 6 عمل نمود]
و
در الدر المنثور است كه سعيد بن منصور، ابن راهويه، ابن ابى شيبه، عبد بن حميد،
ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابن مردويه، و حاكم- وى حديث را صحيح دانسته- از على بن
ابى طالب روايت كردهاند كه گفت: در كتاب خدا آيهاى است كه احدى قبل از من و بعد
از من به آن آيه عمل نكرده، و نمىكند، و آن آيه(يا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ
نَجْواكُمْ صَدَقَةً) است، كه من يك دينار داشتم، آن را
به ده درهم فروختم، هر بار كه با رسول خدا 6 نجوى كردم قبل از نجوى يك درهم صدقه
دادم، و بعد از آن آيه نسخ شد، پس احدى به جز من به آن عمل نكرد، و آيه شريفه(أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ ...)
نازل شد، و حكم صدقه را نسخ كرد[2].
و
در تفسير قمى به اسنادى كه به ابى بصير دارد از حضرت ابى جعفر (ع)